چرا آیندهپژوهی تکامل مییابد؟

تکامل آیندهپژوهی
در کنار افزایش آگاهی عمومی افراد پیرامون مسائل اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی در دههی ۱۹۶۰، دلایل کلیدی دیگر برای تغییر مرحلهی نخست به دوم در آن زمان، به تغییر در علم ارتباط داشتند. در آن زمان چند کشف جدید در شیمی، فیزیک، ریاضی و زیستشناسی رخ دادند که شروع به اثرگذاری بر درک نقشهای سیستمها در بسیاری از حوزهها کردند. لورنز معنای شرایط اولیه در مدلهای پیشبینی هوا را کشف کرد و پایه و اساس نظریههای آشوب را بنیان نهاد.
ایلیا پریگوگین خود سازماندهی انتشار و پخش را در فرآیندهای شیمیایی کشف کرد و پایه و اساس درک سیستمهای پویا و سازمند را بنیان نهاد و مندلبروت پی به ماهیت فراکتالی ساختارهای خودسازمانده برد. تکامل آیندهپژوهی یکی از مباحث مهم در این بخش است که به طور خلاصه به آن می پردازیم.
در نتیجه، نوع جدید تفکر سیستمی غیر مکانیکی شروع به ظاهر شدن در مطالعات سازمانی کردند و دوباره شروع به تأثیرگذاری بر آیندهپژوهی کردند. اصول، اهداف، معرفتشناسی و توسعهی روش مدیریتمحور آن با ماهیت نظاممندتر یا کلیتنگرتر انطباق یافتند. هنوز هم در واخر دههی ۱۹۷۰، کشف رشتههای مختلف بهطور عمده در حوزههای خود آنها رخ میدهد. در دهههای ۱۹۸۰ کشفهای جدید شروع به ادغامشدن با علم جدید پیچیدگی کردند. اندک زمانی پس از این ادغام، چند کشف تحت عنوان جدید مطالعات پیچیدگی رخ داد.
باک و چن نقادی خود سازمانده را کشف کردند، ماتورانا و وارلا نظریه ی خودسازی را کشف کردند، کافمن عوامل خودمختار را کشف کرد و این کشفها ادامه داشت. در ادامه برای بسیاری از آیندهپژوهان آشکار شد که روشهای سریهای زمانی تاریخی و مبتنیبر دانش کارشناسان برای کنترل یا پیشبینی آینده کافی نیستند و سعی در بهرهبرداری از مطالعات جدید پیچیدگی برای استفاده در آیندهپژوهی داشتند.
چند آیندهپژوه دیگر در مرحلهی دوم روشها و اصول باقی ماندند و شماری دیگر بهدنبال مسیرهای دیگر رفتند. این امر مجدداً منجر به تجزیهی کلی این حوزه شد. دیگر دلایل ممکن پشتسر این تجزیه و تقسیم در بخش های بعد مطرح میشوند.
دلایل اصلی پشتسر تقسیم و تجزیه آیندهپژوهی
امکان ارایهی فهرستی جامع از دلایل تقسیم و تجزیهی بسیار زیاد حوزهی آیندهپژوهی وجود ندارد، اما در کنار اهداف علمی مختلف ذکرشده میتوان حداقل به دلایل زیر نیز اشاره کرد:
- تقریباً هیچ آموزش رسمی یا مشخصات تعریفشدهای برای حرفهی آیندهپژوهی وجود ندارد و در اصل هر کسی میتواند خود را آیندهپژوه بنامد.
- بسیاری از مشتریان بخش خصوصی دارای علایق بسیار فنی به دانش هستند و بدان معنا است که خواهان «دانستن مستقیم» و ارتقای قابلیتهای خود برای کنترل و مدیریت نقشها میباشند. به این دلیل آنها بهدنبال مشاورانی برای دستیابی به اطلاعات راهبرد، مدیریت الگو، تصویرسازیها و چند تحلیل استقرایی (نرمافزاری) یا ابزارهای مدیریت پروژه هستند. بسیاری از انواع موتورهای تحقیق، ابزارهای متن یا دادهکاوی، نگاشتهای خودسازمانده، ابزارهای پویش محیط و مدلسازی عامل بنیاد بهتازگی در حاشیهی بین آیندهپژوهی، مشاورهی تجاری، ریاضی و توسعهی نرمافزار فناوری اطلاعات و ارتباطات توسعه یافتهاند. معمولاً هنگامیکه موضوعی واقعاً جدید برای مطالعه (فنی) یا «کنترل» آینده توسعه مییابد، هیچ اشارهای به آیندهپژوهی نمیشود. از این رو با توجه سبکهای مختلف مشورتهای تجاری و کاری، قلمرو کار آیندهپژوهان محدودتر میشود و در مقابل چشمان افکار عمومی و شرکتها مبهمتر میگردد.