آینده پژوهی و استراتژی

استراتژی
پیش از ورود به این مبحث، لازم است ارتباط بین تفکر استراتژیک، توسعه استراتژی و برنامهریزی استراتژیک را بررسی کنیم؛ این باور که هر سه یکسان هستند، سردرگمیهایی را به وجود آورده است. در حقیقت، این فعالیتها کاملاً جدا و متضاد هستند و در زمینه اجرا، به شیوههای متفاوتی از تفکر نیاز دارند.
در ادامه سعی میکنیم، بهاختصار، تفاوت و ارتباط آنها را توضیح دهم.
«تفکر استراتژیک» درباره ساخت است؛ بهطورِکلی شهودی است و تلاش میکند به اطلاعاتی فراتر از تفکر منطقی دست پیدا کند. از آنجایی که اطلاعات درباره آینده بالقوه همیشه ناقص است، برای موفقیت در این زمینه به تفکری ساختگی و استدلالی نیاز داریم. تفکر استراتژیک، به اکتشاف بر اساس اطلاعات محدود و پراکنده و گزینههای مختلف علاقه دارد و با مراحل اجرا، کاری ندارد.
«توسعه استراتژی» ساخت استراتژی است؛ جایی که هدف خاصی تعیین میشود یا تصمیمی گرفته میشود. در اینجا تمرکز بر روی ارزیابی گزینهها، تصمیمگیری یا مقصد است.
«برنامهریزی استراتژیک» درباره تجزیهوتحلیل است؛ شکستن هدف به مراحل دستیابی به آن؛ طراحیِ چگونگیِ اجرای این مراحل؛ برآورد نتایج پیشبینیشده در هر مرحله و ارزیابی روشهایی که به پیشرفت ختم میشوند. این کار یک فعالیت برنامهریزیشده است و به تفکری نیاز دارد که به شدت تحلیلی، منطقی و قیاسی باشد؛ زیرا لازم است اطمینان حاصل کند که همه چیز «در مسیر درست» قرار دارد.
بنابراین، بهطورخلاصه، تفکر استراتژیک فرایندی برای بررسی گزینههاست. توسعه استراتژی درباره تصمیمگیری و تعیین مسیر است و برنامهریزی استراتژیک درباره اجراییکردن اقدامات تعیینشده است. هر سه گزینه برای موفقیت در یک فضای استراتژیک ضروری هستند.
بنابراین، پیشبینی بهگونهای طراحی شده است تا بهعنوانِ بخشی از تفکر استراتژیک، طیف گستردهتری از گزینههای استراتژیک را به دست آورد؛ درنتیجه استراتژیِ عاقلانهتری در پیش گرفته میشود.
در این میان، آیندهپژوهی چه نقشی دارد؟. یکی از ابزارهای مفید در استراتژی «آیندهپژوهی» است؛ فرایندی سیستماتیک برای تفکر، تصور و برنامهریزی برای آینده.
آیندهپژوهی، بخشی از تفکر استراتژیک است. او وظیفه دارد طیف گستردهتری از اطلاعات را برای تدوین استراتژی فراهم سازد؛ تدوین استراتژی نیز برای برنامهریزی و اجرای استراتژیک اطلاعرسانی میکند.
یک آیندهپژوه، چنانچه در مقام یک کارآفرین یا مشاور کسبوکار ظاهر شود، روشها و استراتژیهایی را تدوین میکند که به افراد و سازمانها برای حرکت به سوی آینده یاری رساند؛ همچنین استراتژیهایی را خلق میکند تا بتوان از فرصتهای ایجادشده روندهای در حال ظهور بیشترین بهره را برد.
به خاطر داشته باشید، آیندهپژوهی بههیچعنوان جایگزین برنامهریزی استراتژیک نیست؛ در عوض، آیندهپژوهی زمینه توسعه، برنامهریزی و اجرای استراتژی را پُرمایه و غنی میسازد. زیرا استراتژی مستلزم آن است که برای تصمیمگیریهای امروزمان، درک عمیقی از آینده داشته باشیم.
فکر میکنید چرا برخی از استراتژیها، در جهان امروز، مُرده به دنیا میآیند؟؛ زیرا نگاه برخی از مدیران به آینده بسیار سطحی است. چنین استراتژیهایی در حرکت از مبدأ به مقصد، خطی بوده و توان درک تغییرات شتابان را ندارند. بنابراین بهجایِ تعمیم خطیِ گذشته به آینده، باید محیطهایی را که آینده در آنها اتفاق میافتد شناسایی کرده و در زمان تصمیمگیری به آنها توجه داشته باشیم.درنهایت استراتژی با چاشنیِ آیندهپژوهی، درونزا خواهد بود.
جالب است بدانید که…
استراتژیهایی که توسط یک آیندهپژوه معرفی میشوند بر مسائلی متمرکز است که هنوز به یک جریان اصلی تبدیل نشدهاند، ازاینرو متاسفانه در بیشترِ مواقع با مقاومت مواجه شده یا کاملاً رد میشوند. البته تعجبی ندارد، درک پیشنهادی که بسیار فراتر از دیدگاه یک فرد است، بسیار مشکل است!