تغییر پارادایم در آیندهپژوهی حمل و نقل فنلاند

آیندهپژوهی فنلاند
ما در این بخش از نوعشناسی جدید برای تحلیل تغییر پارادایم آیندهپژوهی حمل و نقل ملی توسط ادارهی حمل و نقل فنلاند در دههی ۱۹۹۰ استفاده میکنیم.
پیشنگری شمار خودروها و ترافیک ۲۰۱۰-۱۹۸۹
همانگونه که اشاره شد، اسناد برنامهریزی ادارهی جادههای فنلاند در ابتدای دههی ۱۹۹۰ نمونهای از یک اثباتگرایی کانتی در مسیر آیندهپژوهی انجام شده و به کار رفته در محیط برنامهریزی و تصمیمگیری است. در پروژهی «پیشنگری» شمار خودروها و ترافیک ۲۰۱۰-۱۹۸۹ فنلاند که در فاصلهی زمانی ۱۹۹۰-۱۹۸۹ انجام شد، از مدلهای ریاضی تعیینگرا استفاده شد و در مورد سطح پروژهی جاده از مدل «چه اتفاقی میافتد اگر» به شیوهای جبری و تعیینگرا استفاده شد.
تحولات بدیل حجم ترافیک جاده مورد نظر قرار گرفتند، اما این تحولات توسط عوامل مختلف و داخلی تصمیمگیری شکل نگرفتند، اما موجب تنوع فرض تولید ناخالص داخلی، برای انجام تحلیل حساسیت شدند. در فرآیند برنامهریزی تنها از برآورد «کسب و کار معمول» محتملترین آیندهی تصور شده توسط آیندهپژوهان استفاده شد. امکان مشارکت شهروندان در شکلدهی بدیلها، نه ارزیابی و نه تصمیمگیری، وجود نداشت.
جدول (۱). هفت پارادایم نقشهای متخصصان، تصمیمگیرندگان و عموم افراد در یک فرآیند تصمیمگیری بلندمدت و چند کاربرد روششناختی مرتبط
مرحلهی فرآیند برنامهریزی و تصمیمگیری مکتب تفکر | شکلگیری آیندههای ممکن | ارزیابی مطلوبیت | تصمیمگیری نهایی | نمونههایی از کاربردهای روششناختی |
اثباتگرایی کانتی | متخصص | متخصص | متخصص | مدلهای جبری |
انسانگرایی خوشبینانه (مثلاً واقعگرایی انتقادی بل) | متخصص | متخصص | تصمیمگیرنده | مدل استلزام معرفتی |
انسانگرایی تکثرگرا (مثلاً پارادایم سناریو) | متخصص | متخصص | تصمیمگیرنده | مدلهای چه اتفاقی میافتد اگر |
دموکراسی انتخابات (مثلاً تحلیل سیاست) | متخصص | متخصص، تصمیمگیرنده و عموم افراد | تصمیمگیرنده | مدلهای «چه اتفاقی میافتد اگر» شامل نظرسنجی افکار |
عملگرایی انتقادی (مثلاً فورستر) | متخصص، تصمیمگیرنده، عموم افراد | تصمیمگیرنده و عموم افراد | تصمیمگیرنده | کارگاههای آینده |
عملگرایی نسبیگرا (مثلاً رورتی) | تصمیمگیرنده و عموم افراد | تصمیمگیرنده و عموم افراد | تصمیمگیرنده | داستانگویی، سناریونویسی اکتشافی |
هرج و مرجگرایی دموکراتیک (مثلاً فیرابند) | عموم افراد | عموم افراد | عموم افراد | داستان علمی – تخیلی |
پیشنگری خودرو و ترافیک ۲۰۲۰-۱۹۹۵
علایمی وجود دارند که آینده پژوهی ادارهی حمل و نقل در ۱۹۹۵ به عنوان ادارهی جادههای فنلاند به عنوان پیشنگری بعدی برای ۲۰۲۰-۱۹۹۵ منتشر شد و شامل سه سناریوی بدیل «کسب و کار معمول»، «بازار محور» و «رشد پایدار» بود. عوامل پشتیبان کیفی سناریوهای مختلف ترافیک جاده به صورت جدول به نمایش درآمدهاند. در محاسبات مدل واقعی، گونهها و متغیرها متوسط سالیانهی حرکت خودرو و تراکم مسافر بود. آمارهای حمل و نقل حمل بار تفاوت نداشتند.
سناریوها توسط آیندهپژوهان در داخل ادارهی جادههای فنلاند ساخته شدند و با توجه به آن که بر اساس تحلیل «چه اتفاقی میافتد اگر»، سناریوهای سیاست بدیل به تصمیمگیرندگان ارایه شدند، این رویکرد را باید انسانگرایی تکثرگرا نامید. به هر حال پیشنگری «کسب و کار معمول» بیش از دو سناریوی دیگر شرح و بسط یافت و آمار بدیل در سطح پروژه مورد استفاده قرار نگرفت. به نظر میرسد که اگر چه مطالعهی آیندهها با پیروی از اصل «چه اتفاقی میافتد اگر» صورت گرفت، ولی نقش واقعی پیشنگریهای «کسب و کار معمول» در فرآیند برنامهریزی تغییر نیافت. در نتیجه، این مطالعه به عنوان یک عنصر نهادی به انسانگرایی خوشبینانه تعلق دارد.
فرآیند چشماندازساز ۲۰۲۰-۱۹۹۷
در اواخر دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، چند مدیر و پژوهشگر حمل و نقل فعال در خارج از ادارهی حمل و نقل پیشنهاد کردند که باید به نظام حمل و نقل به عنوان یک کل نگریست و باید مجموعهی گستردهتری از عوامل را در نظر گرفت و بدیلهای سیاستی بیشتر را باید هنگام آیندهپژوهی حمل و نقل پیشنهاد کرد. وزارت حمل و نقل و ارتباطات با به دست گرفتن ابتکار به این مسأله پاسخ داد.
فرآیند چشماندازساز در ۱۹۹۷ توسط این وزارتخانه انجام شد. این کار به منظور توسعهی فرآیند خلق چشمانداز برای نظام حمل و نقل انجام گرفت. مشاوران خصوصی از بهترین مدلهای (چهار مدل) ریاضی «چه اتفاقی میافتد اگر» تحت نظارت مسئولان اداری و مدیریتی این وزارتخانه، استفاده کردند. آنها به محاسبهی سناریوی «کسب و کار معمول» و سه سناریوی سیاست حمل و نقل بدیل یا «چشمانداز» شامل (۱) بازار محور (۲) برابری منطقهای و اجتماعی (۳) محیط محور پرداختند.
جدول (۲). نقش و اساس دانش و ارزشها در ارایهی توصیههای سیاسی در مکاتب مختلف تفکر در نوعشنای جدید
مکتب تفکر | دانش و ارزشها در توصیههای سیاستی |
اثباتگرایی کانت – | توصیههای بر گرفته از دانش عینی؛ نیازی به ارزشها نیست – خط بین جبرگرایی و عدم جبرگرایی- |
انسانگرایی خوشبینانه – | توصیههای برگرفته از دانش عینی و ارزشهای عینی – خط بین عینیگرایی ارزش و نسبیگرایی ارزش- |
انسانگرایی تکثرگرا | توصیههای برگرفته از دانش عینی و ارزشهای فردی |
دموکراسی انتخابات – | توصیههای برگرفته از دانش عینی، از جمله دانش مرتبط با ارزشهای فردی – خط بین واقعگرایی و نسبیگرایی معرفتشناسی- |
عملگرایی انتقادی | توصیههای برگرفته از دانش بین فردی و ارزشهای بین فردی |
عملگرایی نسبیگرا – | توصیههای برگرفته از دانش فردی و ارزشهای فردی – خط بین بحث و «هر چیز جاری»- |
هرج و مرج دموکراتیک | نمیتوان به توصیهای دست یافت زیرا دانش دارای سونگری است و ارزشها نیز بسیار فردی هستند |
سناریوهای بدیل فرضهای مشابهی دربارهی نرخ رشد اقتصادی و بودجهی دولتی حمل و نقل داشتند. به مسایل سبک زندگی گستردهتر، تغییرات ساختاری در اقتصاد یا گزینههای مختلف سیاست منطقهای پرداخته نشد. نتایج کار تنها تفاوتهای اندکی در حوزههای حجم ترافیک و شکاف نمایی را ارایه کردند.
فرآیند چشماندازساز با ارزیابی اهداف سیاستی مختلف در گزارشهای کمیتهی دولتی ادامه یافت. این اهداف در سمینارهای برگزار شده در وزارتخانه و از طریق مصاحبه با نمایندگان ادارهی حمل و نقل بخشی و کنفدراسیون کارفرمایان و صنعت فنلاند مورد بحث قرار گرفتند. همچنین پرسشنامهای میان کارشناسان حمل و نقل برای تعیین وزنهای اهداف مختلف توزیع شد. با اتکا به نظرسنجی کارشناسان و بحث داخلی وزارتخانه، سناریوی دیگری با عنوان «نظام حمل و نقل هدف» به عنوان ترکیب این سه چشمانداز بدیل ساخته شد.
فرآیند چشماندازساز را میتوان از این منظر به عنوان انسانگرایی تکثرگرا در نظر گرفت که به دنبال شکلدهی به سیاستهای بدیل است و شامل چند گروه مشارکت کننده در فرآیند تصمیمگیری است. ارزیابی اهداف توسط کارشناسان صورت گرفت که میتوان چند رد مکتب انسانگرایی خوشبینانه را در آن یافت. برونداد آن تنوع کمتری نسبت به سناریوهای ادارهی جادههای فنلاند ۱۹۹۰ داشت و در نتیجه بیانگر دیدگاهی تا حدی تصاعدی از دامنهی سیاستهای ممکن است.
سناریوهای ترافیک ۲۰۲۵-۱۹۹۵
در حالی که در هر سناریوی سیاست حمل نقل، فرآیند چشماندازساز بر یک سناریوی خارجی اتکا داشت، پروژهی «سناریوهای ترافیک ۲۰۲۵» برای شکلدهی به سناریوهای بزرگتر عوامل تأثیرگذار بر حمل و نقل اجرا شد. این پروژه توسط گروهی از مشاوران بدون چشمداشت اقتصادی در برنامهریزی حملنقل فنی صورت گرفت و نویسندهی اث نیز در این گروه حضور داشت.
به جای مدلهای ریاضی، شاهد به کارگیری روش کارگاه سناریو سازی تارجامریستو بودیم، که رویکری ارتباطیتر و کمتر رسمی بود. تحت چتر کارگاه سناریوسازی از چند روش مختلف استفاده شد: کارگروهها، دلفی و سمینارهای مشارکتی گروههای ذینفع. مصاحبهی کارشناسی موضوعی در سه حوزهی خاص و با عناوینی کمتر تحقیقاتی در حوزههای حمل و نقل هوایی، روشها و ارزشهای نرم، نگرشهای مرتبط با رفتار حمل و نقل برگزار شد. از دلفی و مصاحبههای کارشناسی برای گردآوری تحولات ممکن عوامل مرتبط آینده استفاده شد و سپس به صورت ماتریس ریختشناسی ارایه شد.
سناریوهای بینالمللی بر اساس منابع موجود، سناریوهای جهانی شرکت شل و شورای کسب و کار جهانی توسعهی پایدار (WBCSD) و مجموعهی دیگری از سناریوهای ساخته شده برای اروپا توسط مریستو، شکل گرفتند که شبیه سناریوهای واحد مطالعات رو به جلوی اتحادیهی اروپا بودند .
مجموعهی خاصتری از سناریوهای ترافیک در ارتباط با سناریوهای اروپایی و جهانی شکل گرفتند. این سناریوها در سمینارهای گروههای ذینفع مطرح شده و مورد نقد، دوبارهنویسی، گروهبندی و اصلاح قرار گرفتند. این ویژگی، پروژهی سناریوهای ترافیک ۲۰۲۵ را تبدیل به نمونهای از عملگرایی انتقادی کرد. به هر حال، طرح کلی اولیهی سناریوهای ترافیک مبتنی بر مرور منابع یکی از مشاوران بود. اگر چه این سناریوها در طول پروژه به میزان زیادی تغییر کردند و سناریوهای نهایی متفاوت از طرح اولیه بودند، ولی این ویژگی، فرآیند موجود را شبیه به دموکراسی انتخابات ساخت.
سناریوهای نهایی ترافیک تحت پنج عنوان گروهبندی شدند که در گزارش آنها را «کانالهای سناریو» نامیدند: سناریوهای رشد اقتصادی، سناریوهای تغییر ساختاری، سناریوهای ارزشهای تغییر یافته، سناریوهای سقوط و سناریوهای جهشهای فناورانه. اگر چه این روش کیفی بود، ولی از برآوردهای کمی حمل و نقل مسافر و بار برای نشان دادن عینیت تفاوتهای بین سناریوهای استفاده شد.
از دامنهی وسیعی از سناریوهای پروژهی سناریوهای ترافیک ۲۰۲۵ در شکلدهی به راهبرد حمل و نقل فنلاند با عنوان «به سمت حمل و نقل هوشمند و پایدار ۲۰۲۵» توسط وزارت حمل و نقل و ارتباطات استفاده شد. هیچ یک از این سناریوها پذیرفته نشدند اما ترکیبی از دو سناریو در داخل وزارتخانه ساخته شد. در گزارش راهبرد، متغیرها، دورههای زمانی مختلف داشتند و حجم حمل و نقل بار به وضوح سریعتر از ترافیک مسافر بود. در نتیجه میتوان چند عدم انسجام را مشاهده کرد.