رهبران کسب و کار و چالش های پیش رو
همه دوست دارند فیش حقوقی وزینی دریافت کنند، اما تعداد کمی میخواهند با چالشهایی که مدیران اجرایی با آن مواجه هستند، مقابله کنند. در زمانهای عادی، مدیران با چالشهای معمول، از جمله رقابت، عرضه و تقاضا، جریانات نقدی، پروندههای حقوقی و غیره مواجه میشوند. اما این دوران اصلاً عادی نیست و مسائل پیچیدهای که رهبران ارشد امروزی با آن روبرو هستند، به اندازه چشمانداز پیچیده و متنوع هستند. در این مقاله به دو چالش پیچیده که رهبران کسب و کار با آن مواجه هستند خواهیم پرداخت.
این فهرست طولانی است، اما امروز، میخواهم راجع به این دو موضوع صحبت کنم که تقریبا همه رهبران هر شرکت را تحتتاثیر قرار میدهند:
-
تاثیر تکنولوژی
-
تغییر در نیروی کار
اگرچه کار آسانی نیست، اما تاثیر تکنولوژی برای پرداختن به آن سادهتر است.
اینترنت دنیا را طوری دگرگون کرد که هیچکس انتظارش را نداشت، و اکنون پیشبینی میشود که هوش مصنوعی و ابر دادهها دنیا را بیش از پیش تغییر دهند. تصور کنید چه خواهد شد؟!
به این فکر کنید که زندگی ما در سی سال گذشته تا چه اندازه تغییر کردهاست. در حال حاضر میتوانیم با سرعت برق و باد یک پیام به شخص دیگری سریع بفرستیم و حتی با میلیون ها نفر به اشتراک بگذاریم که بگوییم یا کار جالبی انجام داده ایم.
ما میتوانیم قیمت یک محصول را با دیگر رقبا در سراسر جهان در حالی که در فروشگاه هایشان هستند، مقایسه کنیم و اگر فروشنده با قیمت پایینتر پیدا نکردیم، میتوانیم محصول را از فروشنده دیگری خریداری کنیم.
معرفی پلتفرمهایی مانند اوبر، ایر.بی.ان، آمازون و علی بابا، بسیاری از کسب و کارها را مختل کرده، به چالش کشیده و حتی در برخی موارد، بسیاری از کسب و کارها را نابود کردهاست.
حالا تصور کنید که ابر دادهها چه کار خواهند کرد؟ قابلیت استفاده از تکنولوژی برای جمعآوری مقادیر عظیمی از دادهها، سپس تجزیه و تحلیل هوشمندانه آن دادهها و فراهم کردن بینشی برای تصمیمگیری.
این کار به ما توانایی تصمیمگیریهای سریعتر و آگاهانهتر را میدهد. همچنین بسیاری از اتاقهای فکر و محققان را از کار بیکار میکند. از جنبه های مثبتش این است که به ما اجازه میدهد تا دادههای کافی برای حل مشکلات عمده دنیا مانند سرطان، آلودگی و گرسنگی جمعآوری کنیم. هوش مصنوعی نیروی کار را مختل خواهد کرد، روش رانندگی، شیوه نظافت منازل، نحوه تولید محصولات از جمله چاپ سهبعدی، شیوه غذا خوردن و بسیاری موارد دیگر.
حال بیایید نگاهی به دومین مساله بزرگ که رهبران ارشد با آن روبرو هستند بیندازیم: تغییر در نیروی کار!
بله، تغییر نسلی چشمگیری در نیروی کار در حال حاضر در حال وقوع است، اما صحبت کردن درباره این تغییر مستلزم این است که کارمند فروشگاه از قبل تصمیم بگیرد که آیا میخواهد برای محصولی که ما میخواهیم بخریم تخفیف بدهند، یا میتوانیم در یک خردهفروشی آنلاین در گوشیهای هوشمند با تحفیف ۲۰ درصدی آن را پیدا کنیم. این تغییر مربوط به توانمندسازی است و هدایت آن کار دشواری است، حتی برای کسانی که با تمام وجود باور دارند که این کار درستی است. به همین دلیل تغییر حتی در صورت نیاز باز هم کار سختی است.
دپارتمانهای فنآوری ما به چیزی بیش از یک سرویس پشتیبانی تبدیل شدهاند. آنها در حال حاضر محرک اصلی نوآوری هستند، حوزهای که در آن شرکتها میتوانند به سرعت و خلاقانه محصولات و خدمات جدید را طراحی، مشکلات مشتری را حل و در رقابت پیشی بگیرند.
رهبران تیمهای فنآوری باید درک کنند که چشمانداز مهمترین چیز است. آنها نیاز به یک چشمانداز روشن و قانعکننده برای کل سازمان از یک نقطهنظر کلان دارند، اما همچنین نیاز به یک چشمانداز شفاف برای هر محصول یا سرویس از یک دیدگاه خرد دارند. برای رهبری خوب تیمهای فنآوری، رهبر نباید تنها دیدگاهش را به اشتراک بگذارد، بلکه باید به اعضای تیم اجازه دهد تا به عنوان مشاور در مورد چگونگی رسیدن به این هدف عمل کنند.
استیو جابز این نکته را زمانی که گفت: « استخدام افراد باهوش و گفتن اینکه چه کاری باید انجام دهند، منطقی به نظر نمیرسد. ما افراد باهوش را استخدام میکنیم تا آنها بتوانند به ما بگویند چه کار کنیم.»
باورها بر این است که همه رهبران (نه فقط رهبران فنآوری) باید آماده تغییر باشند. کار رهبر امروزی باید این باشد که اطمینان حاصل کند که کارمندان قدرت تصمیمگیری فوری (بدون اداره آنها در زنجیره غذایی) برای رفع نیازهای مشتری و پیروزی در رقابت را دارند. اگر مجبور باشند از بالا منتظر خیر و برکت بمانند، تا زمانی که پاسخ را دریافت کنند، مشتری رفته و مشکل تغییر خواهد کرد. رهبران باید واقعا نزدیکترین افراد به کار را برای تصمیمگیری توانمند سازند و اطمینان حاصل کنند که کارمندان به درستی برای آمادهسازی برای انجام این کار آموزش دیده اند.
هنوز هم دنبال یک فیش حقوقی با رقم بالا هستید؟ البته که هستی. (من نیز همینطور.) اما رهبری کار سختی است و افراد کمی تمایل به یادگیری، رشد و سازگاری دارند تا بتوانند از پس چالشهای غیر معمول امروز برآیند. هنوز هم به آن نیاز داریم. بله، مردم به رهبری نیاز دارند. اگرچه این کار چالش برانگیز است، اما ارزشش را دارد. رهبرانی که خود را تسلیم میکنند، همه چیز را پس میگیرند زیرا فرصتی را تجربه میکنند که دیگران به معنای کاملاً شخصی و مثبت لمس میکنند.
بنابراین، اگر هنوز هم میخواهید یکی از آن جایگاههای دست نیافتنی را به دست آورید، رهبری را به عنوان هدیهای که به دیگران خواهید داد، انتخاب کنید. شاید رهبر خوبی باشید و بتوانید دوباره همه چیز را پس بگیرید.