لاکچری چیست؟
واژه لاکچری واژه ای است که امروزه بسیار به گوش می خورد. در شبکه های اجتماعی، در وبسایت های فروش کالا، پشت ویترین مغازه ها و در رسانه ها هر روز بارها و بارها این واژه و عبارات مربوط به برند لاکچری را می شنویم و می بینیم.

اما به راستی لاکچری چیست و به چه معناست؟!
با توجه به فرهنگ لغت آکسفورد لاتین لاکچری Luxus به معنای زندگی گوارا و ولخرجی، بیش از حد، زیاده روی، گرانی، تشریفاتی و ناز و نعمت است. از نظر ریشه شناسی؛ کلمۀ انگلیسی لاکچری Luxury، تجمل Luxe فرانسوی، لوسو Lusso ایتالیایی و همچنین لوجو Lujo اسپانیایی و پرتغالی، همه از اصطلاح لاتین لاکچری Luxus به معنای نور، روشنایی و درخشندگی مشتق شده اند.
این درخشندگی؛ صرف استفاده از طلا و الماس در ساخت محصولات لاکچری نیست؛ بلکه به معنی شهرتِ آشکار و قابلیت دیده شدن در میان طیف وسیعی از اشیاست.
فیلم زیر بخشی از دوره مدیریت برندهای لوکس و فشن است که در آن با مدل های کسب و کار برندهای لوکس و فشن در بازار آشنا خواهید شد:
اگر مایلید صدها ساعت فیلم دیگر راجع به برندهای لوکس و فشن ببینید و دانش خود را در این زمینه افزایش دهید با ما در تماس باشید.
در کنار سودآوری اقتصادی؛ لاکچری را به عنوان یک لذت ساختۀ اجتماعی و به عنوان یک فرصت استراتژیک برای ایجاد ارزشهای منحصر به فردی شامل پرستیژ و لذت، و تجربۀ لاکچری را نشاندهندۀ ارزشهای نمادین یک سبک زندگی راحت با محصولات مصرفی خاص، مورد بحث قرار داد هاند. به علاوه، لاکچری و دلبستگی به آن را به عنوان نمونه هایی از معنا مطرح کرده اند؛
معنایی که به تعاملات غیر فیزیکی بین محصول-انسان مرتبط با تخیلات، رؤیاها، یادآوری و پیشبینی استفاده Anticipating use گره خورده است.
اما از سویی دیگر، به علت توسعۀ فرهنگ مادی (متریالیسم) اغلب مورد انتقاد بوده است؛ بحث اصلی این است که تجارب ذهنی، جسمی و همچنین پویایی اجتماعی در جوامع مادی گرا موجب ظهور و ترویج لاکچری می شود. تعابیر مختلف از محصولات لاکچری به عنوان منبع لذت یا اتلاف نشان می دهد که لاکچری یک پدیدۀ نسبی است.
در فرهنگ بازاریابی معاصر، لاکچری اشاره به زنجیره ای از پیشنهادهای خاص Specific tier of offer و تقریباً در هر ردۀ محصول یا خدمات دارد.
مفهوم لاکچری تقریباً همیشه با برندهای انحصاری Exclusive و گران قیمت همراه بوده است.
گذشته از مسائل اقتصادی؛ صنعت لاکچری تحت تسلط ساختارهای اقتصادی و زیبایی شناختی نیز هست.
آنچه امروز به عنوان لاکچری از رده خارج Out of Range دیده می شود، فردا می تواند لاکچری محسوب شود. همانند اسب که یک زمانی کالای معمولی برای عموم جامعه محسوب می شد و یک وسیله حمل و نقل بود ولی اکنون یک کالای لوکس است یا استخر که یک خدمت لوکس بود اکنون دیگر لاکچری نیست.
تنها چیزهایی که به قطعیت راجع به لاکچری می توان گفت این است که لاکچری در ذات خود فرانسوی است؛ از واژۀ لوکس مشتق شده و ریشه های اشرافی آن به قرن هجدهم باز می گردد.
هرچیزی که فرانسوی نباشد، لاکچری نیست و در بهترین حالت High-End است و در بدترین حالت فقط بازاریابی است.
لاکچری حقیقی یا نیاز به بازاریابی ندارد یا نیاز به نوع خاصی از بازاریابی دارد که قابل قیاس با انواع دیگر بازاریابی نیست. به عبارت دیگر در لوکس گرایی قوانین بازاریابی دیگر کارایی چندانی ندارد و به اصطلاح قوانین ضدبازاریابی یا Anti-Marketing در آن حکمفرماست.
اکنون بیایید به این موضوع بپردازیم که سطوح ادراکی لاکچری چیست، طبقه بندی های آن کدام است؛ معانی آن در بسترهای مختلف چگونه تغییر می کند و سپس برای پاسخ به این پرسش که نقش طراحان صنعتی در صنعت لاکچری چیست، اقدام شود.
سطوح ادراکی لاکچری
تفاوت های معنایی لاکچری را می توان براساس حوزۀ تحقیقات به سه سطح فلسفی- جامعه شناختی (مفهوم تجملات)، اقتصاد خرد (مفهوم اشیای لاکچری) و مدیریتی (مفهوم محصولات لاکچری) تقسیم کرد.

به طور ساده می توان این چنین گفت:
محصولات لاکچری زیرمجموعه ای از کالاهای لاکچری را تشکیل می دهند که به نوبۀ خود، بخشی از تجملات هستند.
این تجملات نیز ناشی و تحت تأثیر زیر ساختارهای فلسفی و جامعه شناختیِ مصرف کنندگان خود هستند.
طرفداران دیدگاه فلسفی- جامعه شناختی؛ به طورعمده بر تحول نگرش نسبت به تجمل، رفاه، منافع اجتماعی آن، تغییرات در ظاهر تجملات و اولویت های تجملات؛ از جمله استعداد موسیقی، زمان، سکوت و عشق واقعی تمرکز کرده اند.
از سوی دیگر، طرفداران دیدگاه اقتصاد خرد، رابطه های بین قیمت و تقاضا برای لاکچری و همچنین بین درآمد و تقاضا برای مصرف لاکچری و منافع حاصل از صنعت لاکچری برای اقتصاد تمرکز می کنند.
دیدگاه اقتصاد خرد، به طور ضمنی، نشان دهندۀ دامنۀ محدود کالاهایی است که برای مبادله در بازار مناسب هستند.
از نتایج این دیدگاه این است که میزان لاکچری بودن هر کالا؛ نه با ویژگی های آن، بلکه با واکنش مردم به محرکهای بیرونی (تغییر در تقاضا) مشخص می شود.
اما دیدگاه مدیریتی لاکچری، در توسعۀ کسب و کار و به طور خاص، در هدایت استراتژی های بازاریابی برای یک گروه نسبتاً کوچک از تولیدکنندگان لاکچری متمرکز شده است.

چگونه معانی لاکچری در طول تاریخ تغییر کرده است؟
در اینجا زمینه های پژوهش را می توان به مطالعات متمرکز بر برندهای لاکچری (تجزیه و تحلیل تصویر و هویت برند محصولات و بخش صنعت) و مطالعات روی مصرف کنندگان لاکچری (ویژگی مصرف کنندگان، ترجیحات مصرف، انگیزه های خرید مصرف کنندگان، نگرش ها، ارزش ها و اطلاعات دموگرافیک، تأثیرات محیطی مؤثر بر مصرف در ترکیب با تأثیر گروه های مرجع، فرهنگ، نوع محصول و عوامل موقعیتی- مکانی) دسته بندی کرد.
نتایج حاصل از ترکیب این سه دیدگاه به مطالعات و ادراک لاکچری، می تواند به عنوان برای تقسیم بندی مصرف کنندگان لاکچری Segmentation of luxury consumers به کار رود.
نسبیت لاکچری Hierarchic Relativity, The Relativity of Luxury
واژۀ لاکچری معنایی نسبی دارد و بستگی دارد از چه کسانی پرسش شود.
این نسبیت از پنج زاویه قابل بررسی است که هرکدام دریچه ای برای تعریف معنای لاکچری تعریف می کنند:
نسبیت فرهنگی، نسبیت اقتصادی، نسبیت زمانی، نسبیت موقعیتی و نسبیت منطقه ای.
بیان مثال هایی دراین باره، منظور را قابل فهم تر می کند: خوشبوکنندۀ هوا ممکن است در جاکارتا پدیده ای لاکچری باشد اما از نظر اغلب مردم خیر )نسبیت منطق های). اگر چه در دهۀ پنجاه تلویزیون رنگی یک محصول لاکچری محسوب می شد، اما اکنون دیگر نیست (نسبیت زمانی)؛
از علل عمده این تغییرات، پیشرفت فناوری و روندهای اجتماعی است.
در حالی که فولکس واگن می تواند به عنوان یک ماشین لاکچری برای یک دانش آموز دیده شود، یک مرسدس بنز کلاس S ممکن است برای افراد متمول فقط یک ماشین عادی باشد.
گرچه شامپاین به عنوان یک نوشیدنی لاکچری در کشورهای اروپایی در نظر گرفته می شود، اما به طور کلی در جوامع اسلامی خوشایند نیست (نسبیت فرهنگی).
همبرگرهای مک دونالد پس از یک رژیم غذایی سخت ممکن است یک پدیدۀ لاکچری باشد، اما تحت شرایط عادی خیر (نسبیت موقعیتی).
طبقه بندی محصولات صنایع لاکچری
طبقه بندی، شیوه ای برای محدود کردن حوزۀ تحقیق است. طبقه بندی های مختلفی برای صنایع لاکچری در تجارت و آثار علمی وجود دارد. یکی از جدیدترین این طبقه بندیها، گزارش شرکت بین Bain & Company, Inc. است که ده دستۀ کلیِ وسایل شخصی، خودرو، مهمان نوازی، مبلمان، غذا، مشروبات، قایق های تفریحی، جت های شخصی و آثار هنری را برای اشیای لاکچری بر شمرده است.
بدیهی است با توجه به نسبیت زمانی، این طبقه بندی پایدار باقی نمی ماند؛ چرا که صنایع و حتی خدمات جدید لاکچری در حال ظهور است. طبقه بندی دیگر این محصولات، مبتنی بر دسته بندی بازار لاکچری Major luxury market segments و استراتژی های بازاریابی لاکچری است که می تواند هم در توسعۀ مفهومی محصولات لاکچری و هم در تعیین نوع برخورد با صور تمسئلۀ طراحی محصولات لاکچری مؤثر باشد.

طبقه بندی محصولات لاکچری بر اساس بازار و استراتژی های بازاریابی
لاکچری و طراحی
در این بخش، ابتدا لازم است براساس مطالب پیشین، به تعریف واحدی از محصولات لاکچری و ارتباطش با سایر مفاهیم مرتبط بپردازیم.
تعریف محصولات لاکچری:
با مرور منابع؛ به نظر می رسد جامع ترین تعریف از محصولات لاکچری، مربوط به دکتر کلاوس هاین Klause Heine باشد.
بنابر این تعریف؛ شش مشخصۀ پایۀ محصولات لاکچری عبارتند از قیمت بالا، کیفیت، زیبای یشناسی، نمادگرایی، تولید محدود (نادر بودن) و فوق العادگی.
گرچه در دیگر تعاریف و با توجه به تحقیقات منطق های، فاکتورهای چند حسه بودن یا Polysensuality و داشتن میراث تاریخی نیز اشاره شده است.
در کنار این مفاهیم نسبی، شخصی و مبتنی بر بستر استفاده، سایر محققان با توجه به بستر فرهنگی و اقتصادی مطالعه عوامل دیگری را نیز بر آن اضافه کرده و یا اینکه به سه پرسپکتیو کلی اقتصادی، روانشناختی و بازاریابی برای تعریف لاکچری رسیده اند.
هرکدام از این زوایا، تعاریف متفاوتی از مفهوم لاکچری را بیان می کند.
مفهوم محصولات لاکچری؛ به مفهوم برندهای لاکچری مرتبط و بیش از آن، تصویرگر و تداعی کنندۀ محصولات صنایع مُد و لوازم جانبی آن Fashion & accessories در ذهن است.
گرچه شاید به نظر برسد تنها محصولات حوزۀ مد و لباس در تعریف محصولات لاکچری بگنجد؛ اما تنها پنج درصد از گرانقیمت ترین محصولات مد متعلق به بخش لاکچری است.
در این صنعت، محصولات لاکچری غالباً به عنوان بخشی از یک تجربۀ خرید منحصر به فرد و در داستان سرایی Storytelling که شرکت ها از طریق محصولات، خدمات و تجربۀ کاربری می سُرایند، نقش آفرین می شوند.
آنچه مرز بین محصولات پرمیوم Premium ، مُد و فشن و محصولات لاکچری است؛ فاصلۀ بین واقعیت، اغوا و رؤیاست.

با گسترش این شاخصه ها و با توجه به مطالبی که گفته شد به چنین تعریفی خواهیم رسید:
محصولات لاکچری حاصل دیدگاه مدیریتی به مفهوم تجملات هستند، که در مقایسه با دیگر محصولات ردۀ خود صفاتی اضافه تر و غیر معمول دارند که شامل سطح نسبتاً بالایی از قیمت، کیفیت، زیبایی شناسی، کمیابی، فوق العادگی و نمادگرایی است.
این محصولات دارای برند، مستقل از مؤسس، چند منطقه ای، معاصر و تحت تملک فردی (نه گروهی) و در جهت ارتقای زندگی شخصی مالک خود است.
استراتژی های طراحی محصولات لاکچری
شاید در نخستین نگاه، صنعت لاکچری در قبضۀ مدیران بازاریابی بوده و با استراتژی های مدیریت برند لاکچری بسیار گره خورده باشد.
در ادامه به این سؤال می پردازیم که یک طراح صنعتی چه کارهایی در این صنعت می تواند انجام دهد؟ به بیان دیگر؛ طراحان صنعتی چگونه می توانند استراتژی شرکت ها را به شکل محصول، ترجمه و بصری کنند و آنها را همچون مجموعه ای یگانه به مشتریان ارائه دهند.
به طور کلی در صنعت لاکچری؛ طراحان (تیم طراحی و مدیران هنری Creative Director & Design team) می توانند در حوزه های زیر فعال و اثرگذار باشند:
- مدیریت طراحی محصول لاکچری پایه پیش از سفارشی سازی (نوع محصول Product lines ، مواد، طراحی ظاهر)؛
- طراحی خانواده محصولات برای یک برند لاکچری موجود؛
- طراحی هویت برند و ارتباطات؛
- مدیریت افراد شاغل مجموعه؛
- طراحی خدمات.
به علاوه، به طور کلی برای برندهای لاکچری چندین نوع استراتژی؛ از جمله استراتژی رشد، یکپارچه سازی، فناوری، محصولات، توزیع و ارتباطات در نظر گرفته می شود.
در ادامه، بر روی استراتژی های محصولات (طراحی) تمرکز خواهیم داشت.
استراتژی های طراحی؛ به طور کلی به معنی مدیریت ایجاد چشم اندازِ بلندمدت طراحی و باز تعریف نقش طراحی در شرکت است.
این تخصص، در نخستین مرحله از فعالیت های تحت عنوان مدیریت طراحی و در جایی که پروژه های طراحی در حال تفهیم و برنامه ریزی اند، مشاهده می شوند. تمرکز این مرحله بر بازشناختن و بسترسازی اصولی مبتنی بر تفکر کل نگر، روش های پژوهش و متدهای طراحی است که می کوشد
فعالیت های طراحی را هر چه بیشتر با کسب و کار و استراتژی های سازمانی پیوند زده و احتمال موفقیتش در مراحل ارائه به بازار را از طریق به کارگیری تفکر طراحی افزایش دهد.
بدین ترتیب با نگاهی آینده نگر سه تا پنج ساله و در راستای توسعۀ بلندمدت، راجع به اینکه چه چیزی باید توسعه یابد، بحث شده و اصولی ترسیم می شود که به برنامه ریزی های پیش رو کمک خواهند کرد.
در راستای مطالب پیشین، می توان استراتژی هایی برای طراحی محصولات لاکچری در نظر گرفت که برای کار کردن در حوزه های بالا مفید باشند. این استراتژی ها هم پوشانی هایی نیز دارند و شاید نتوان
مرزبندی دقیقی تعریف کرد. این موارد درادامه مورد بحث قرار می گیرند.
بررسی سبک زندگی و الگوهای مصرفی در فرهنگ بستر استفاده
گرچه لاکچری به عنوان یک مفهوم کسب و کار، توجه زیادی در استراتژی و طراحی جمع آوری کرده؛ بهتر است آن را یک فرهنگ بدانیم. فرهنگی با این فلسفه که هنگامی که ضروریات به اتمام برسد، ضرورت آن آغاز می شود.
با این فرض، تحقیقات (بررسی نگرش کاربران به لاکچری) از ضروریات فرایند طراحی محصولات لاکچری خواهد بود. گر چه مدل و متدهای خاصی در این زمینه پیشنهاد نشده، ولی می توان ارزش های درک شدۀ لاکچری را در چهار سطح اقتصادی، عملکردی، فردی و اجتماعی که صرف نظر از کشور تقریباً بین همۀ مصرف کنندگان لاکچری از طریق مصاحبه های عمیق بررسی کرد.
این ارزش ها به دلایل مصرف لاکچری پرداخته و می توانند برای شناسایی مصرف کنندگان بخش های مختلف لاکچری استفاده شود.

لازم به ذکر است، مطلوبیت منابع و ظاهر لاکچری به وسیلۀ کلاس بالا Upper class که همچنین شامل بخش نسبتاً همگنی از نخبگان جهانی Global elite است، تعیین می شود؛
به عنوان مثال، دندان طلای سبک هیپ هاپ Hip hop-style نمی تواند لاکچری در نظر گرفته شود (تا زمانی که توسط طبقات بالا انتخاب و استفاده نشوند).
به معنای دیگر، نگرش پاسخ دهندگان به لاکچری از گسترۀ تحسین تا رد، اغلب منعکس کنندۀ نظر عمومی آن ها به سیستم اجتماعی است. علاوه بر این، طبقۀ فوقانی نیز شامل بخش های مختلفی می شود؛ به این معنی که انواعی از سلیقه و شیوۀ زندگی لاکچری وجود دارد.
با این حال، می توان گفت هر گروه اجتماعی، لاکچری خود را دارد. همچنین ترجیحات لاکچری تا حد زیادی ریشه در ارزشهای فرهنگی دارند که به نسبت متغیرهای دموگرافیک مانند جنس، سن و آموزش متفاوت است. از آنجایی که نمادهای خاص فرهنگی لاکچری، درنتیجۀ یادگیری های اجتماعی است، می توان انگاره های مردم از لاکچری را با استفاده از اقدامات بازاریابی تحت تأثیر قرار داد.
تعیین بخش مشخص لاکچری Segmentation
باید توجه داشت گر چه در محصولات لاکچری، برندینگ بسیار پر رنگ است، اما هر محصول دارای برند، لاکچری محسوب نمی شود.
به علاوه، هر برند لاکچری لزوماً محصول لاکچری به بازار عرضه نمی کند؛ چرا که هر برند طیف گسترده ای از محصولات را برای گروه های مختلف مشتریانش دارد.
براساس سطوح لاکچری (منطبق با طبقات اجتماعی؛ شامل طبقۀ بالا، متوسط به بالا و متوسط به پایین)، هر برند لاکچری، بخش های متعددی دارد که بدیهی است در استراتژی های طراحی آنها تفاوت ایجاد خواهد کرد. نمونۀ این استراتژی معماری برند، برند آرمانی Armani است که پنج Sub Brand را برای پنج سطح مختلف مشتریانش در نظر گرفته است:
برند آرمانی اکسچنج Armani Exchange برای بخش فست فشن Fast Fashion
آرمانی جینز Armani Jeans برای بخش غیررسمی Casual
برند جورجیو آرمانی Giorgio Armani برای بخش مد و فشن،
برند امپریو آرمانی Emporio Armani برای بخش تولید انبوه Mass Market و Diffusion و
برند آرمانی کولزونی Armani Collezioni برای بخش لاکچری؛
بنابراین ابتدا باید طبقه بندی های لاکچری را مشخص نمود و سپس برای هر کدام استراتژی های طراحی اتخاذ شود.
طراحی و توسعۀ محصولات لاکچری
دراین باره ابتدا باید ساختار محصول در گسترۀ برند را تشخیص داد؛ بدین معنی که تعداد انواع کلی محصولات (طول)، زیر مجموعه های دسته ها (عرض) و خود محصول نهایی (عمق) را مشخص کرد.
همچنین متخصصان بازاریابی؛ چهار لایۀ طراحی را به عنوان آناتومی محصول لاکچری برشمرده اند: محصول مرکزی، محصول پایه، محصول تقویت شده و محصول بالقوه بنابراین به عنوان مثال برای طراحی ساعت رولکس باید چهار لایۀ طراحی در نظر گرفت:
الف. ساعت رولکس به همراه بسته بندی و متعلقات آن؛
ب. عملکرد پایۀ آن، که نشان دادن ساعت توسط عقربه هاست؛
ج. خدمات تعمیر رایگان و گارانتی؛
د. پیش بردن نوآوری های دیجیتال.
علیرغم تحقیقات وسیع مرتبط با بررسی انگیزۀ خرید، ارزش درک شده و نگرش به لاکچری، هنوز مدل های توسعه و طراحی در این زمینه وجود ندارد. زمان ورود محصول جدید یا بازطراحی هر یک از این سطوح، بستگی کامل به مدل های کسب و کار Business models و استراتژی های شرکت دارد که این خود نیز به تغییر رویکرد شرکت از محصول محوری به مشتری مداری وابسته است.
بنابر این نسبیت؛ می توان از الگوهای سیستم مد Fashion system model برای چرخۀ طراحی و توسعۀ محصولات لاکچری استفاده کرد.
به موجب این الگو، سبک طراحی، برای نخستین بار توسط مردم اقشار بالای جامعه ارائه و پذیرفته شده و به تدریج توسط کسانی که در لایه های پایینی هستند، پذیرفته می شود.
این مدل؛ توزیع سلسله مراتب اجتماعی را فرض می گیرد که در آن مردم به دنبال شناسایی شدن به عنوان یک مرفه و افراد بالایی به دنبال تمایز و در عاقبت فاصله گرفتن از آن هایی هستند که به لحاظ اجتماعی در زیر
هستند (نظریۀ ریزش به پایین Trickle down). بنابر این نظریه، محصولات لاکچری می توانند همچون محصولات مُد، سالانه در دو فصل ارائه شوند.
توجه به ارتباط لاکچری و مُد
از قرن نوزدهم، مد، متعلق به جهان لاکچری بوده است؛ به این معنا که تنها قشر اجتماعی خاصی بودند که اجباری برای نگه داشتن لباس ها تا مستعمل شدن کامل لباس احساس نمی کردند. اما در قرن بیستم، دنیای مد شروع به استقلال و منشعب شدن کرد، تا جایی که امروز هم پوشانی بین لاکچری و مد در عمل بسیار اندک است؛ گرچه این واقعیت به طور کلی برای عموم قابل تمایز نیست.
همان طور که لاکچری، مد روز است و رفتارهای خود را از برندهای مد اتخاذ می کنند، مدهایی نیز وجود دارند که از طریق افزودن اکسسوری های لاکچری می توانند حامل مفهوم لاکچری باشند. از سوی دیگر، برندهای لاکچری؛ عدم ضرورت، بیان شخصی، چرخۀ مد، فروش براساس دو فصل در سال و نمایش جلوه های خاص خود را از برندهای مد می گیرند.
این ارتباط دوسویه، سردرگمی معنایی بین لاکچری و مد را افزایش می دهد.
همچنین تفاوت هایی وجود دارد که آنها را دو دنیای متفاوت می گرداند. لاکچری را می توان تا حد زیادی به صورت شخصی داشت؛ برخلاف مد که توسط طیف بزرگی از افراد جامعه پیروی می شود. همچنین مد دارای عمر کوتاه تری است؛ برخلاف لاکچری.
تنها در بخش لبا سهای سطح عالی زنانه Haute couture است که پیوندی واقعی بین لاکچری و مد برقرار می شود.
باید از این ارتباط بهره جست و نوع لاکچری (از نظر سبک طراحی) را مدیریت کرد. گرچه به طورمعمول دو نوع کلی لاکچری کلاسیک محور و لاکچری مُدمحور وجود دارد، در محصولات اخیر بازار می توان لاکچری اسپرت و لاکچری تقلبی (پر زرق وبرق) را نیز تمییز داد.

جایابی سبک های طراحی محصولات لاکچری
توجه به ترندها
ترند، همان سمت و سوهای همگانی و جهت گیری های بازار است که به صورت چرخه و در طول زمان کوتاهی، سلیقۀ عموم را به دنبال خود می کشاند. این ترندها که از رویدادهای جهانی، شرایط اقتصادی، خرده فرهنگ ها، نوآوری های فناورانه و رهبران مد و لباس (طراحان و ستار هها Celebrities) تأثیر می پذیرند، قابلیت شریان از یک شاخۀ طراحی (غالباً از مد و لباس) به شاخۀ دیگر را نیز پیدا می کنند.
باز شناخت و به کارگیری این ترندها و پیشنهادهای آینده که از سوی مراجعی چون خانۀ رنگ پنتون، مؤسسۀ تحقیقات بازاریابی موسسه دیلوتی Deloitte لندن، سرویس پیش بینی ترند آنلاین استایلسایت Stylesight و WGSN و حتی مجلۀ ووگ معرفی و پیش بینی می شوند؛ احتمالاً در موفقیت طراحی مؤثر خواهد بود.
برخی از این ترندها عبارتند از:
سفارشی سازی کردن Customizing: به موجب سفارشی سازی -که تا حدودی شبیه استایلینگ Styling است- یک محصول گران قیمت به سفارش مشخصات مشتری و برای ارائۀ احساسِ خدمات شخصی به مصرف کننده و انتخاب بیشتر در بازار ساخته می شود. به گونه ای که نمونه های پایۀ محصولات (مثلاً اتومبیل رولزرویس و قایق بادبانی) با زوائد تجملاتی (از جمله تودوزی های چرمی خاص) دارای حس های شخصی Personal touch شود.
آنلاین شدن لاکچری: از مصادیق این ترند، افزایش استقبال و اعتماد به کانال های توزیع اینترنتی حتی در مورد گران قیمت ترین کالاهای لاکچری است.
در این باره لازم است تاکتیک های خلق اتمسفر لاکچری Luxemosphere در کلیۀ فضاهای مجازی و در تمامی ابعاد آن (متن، صدا، جزئیات تصویر، وضوح تصویر، حرکت لای ههای تصویر، زاویۀ دوربین و غیره) مطابق با حواس انسانی در جهت ایجاد یک تجربۀ لاکچری همگن شوند.
ضمن استفاده از راهبردهای تجربی موجود در منابع، می توان آزمون هایی برای شناسایی سلیقۀ دیجیتال کاربران و الگوهای ادراکی آ نها نیز طراحی کرد.
این ترند می تواند در حوزۀ بسته بندی نیز مفاهیم جدیدی از جمله بسته بندی آنلاین را پیش بکشد.
گسترش روزافزون دامنۀ لاکچری: اتصال ماهوی مفهوم تجملات با مفاهیم دیگری همچون رؤیا، هدیه و بی زمانی؛ می تواند محصولات لاکچری را به استراتژی ای قابل تعمیم به سایر حوزه ها مبدل کند. شاید بسته بندی های لاکچری صنایع دستی یکی از همین تعمیم هاست که در جای خود به پژوهش بسیاری خصوصاً از نوع امکان سنجی نیاز دارد.
پیوند بین هنر و لاکچری: هنر و لاکچری در زمینه های زیادی با هم پیوند دارند، به طوری که لاکچری را می توان یک مشتری و حامی هنر؛ و هنر را هم ضامن جنبه های نمادین و زیبایی شناسانۀ محصولات لاکچری دانست.
هر دو دارای نسبیت روان شناختی هستند؛ به این معنی که رسیدن به توافق همگانی راجع به معانی آن ها ممکن نیست؛ چه اینکه بسیاری از قطعات هنری، می توانند به عنوان محصولی لاکچری با سطح نمادگری بالا خریداری شوند.
به علاوه ادغام هنر با فعالیت های برندینگ و بازاریابی لاکچری؛ به عنوان یک استراتژی کارآمد مورد توجه نمود درهم تنیدگی این دو مفهوم در سه سطح قابل بررسی است:
– تأییدیه های ستاره ها و هنرمندان
– مدیریت هنری طرح ها
– و استراتژی ائتلاف برندها Co-branding , brand bundling , brand alliances
منابع الهام محصولات لاکچری از هنر مدرن از این جهت مهم است که هنرمند شیئی را تجسم می بخشد که دارای خاص بودن و کمیابی است و این همان چیزی که پایه و اساس لاکچری را تشکیل داده است.
اضافه شدن مفهوم هنر به لاکچری، علاوه بر بخشیدن مفهوم کمیابی، نوعی کسب تصدیق اجتماعی به خاطر برخورداری از نوآوری و خلاقیت ازای نروست که گاهی هنرمند مجسمه سازی همچون سرگئی مانسا برای برندهای لاکچری، شیشۀ عطر طراحی می کند.
اما سؤال مهم اخیراً مطرح شده این است که هنر مدرن که در سال های اخیر به استفاده از مواد کم ارزش و دور ریختنی برای خلق اثر استفاده می کند؛ آیا همچنان می تواند منبع الهام لاکچری باشد یا خیر.
به هرصورت، می توان آگاهانه از ظرفیت های هنر و هنرمندان به عنوان منبع ترندها، بی زمانی و نیز اشاعۀ مفهوم و محصولات لاکچری بهره برد.
تجربۀ لاکچری: در سال های اخیر، تجارت بین المللی لاکچری با شناسایی و تأمین نیازهای مشترک و خواسته های بخش بازار جهانی به چالش کشیده شده است. اگر چه کالاهای لاکچری در طیف وسیع تری در دسترس مصرف کنندگان قرار گرفته اند، مدل مصرفی سنتی به مدل حسی Experiential luxury sensibility تبدیل شده است که آن نیز به نوبۀ خود توسط تجربۀ لاکچری جدید تغییراتی که مصرف کنندگان لاکچری را تعریف می کنند، نشان گذاری شده است.
مدل خرید محصولات لاکچری، مدل سنتی رفتار مصرف کننده را که بر مبنای عقلانیت بود به چالش کشانده است. عواطف، احساسات و معنای ذهنی نقش مهمی در خرید محصول بازی کرده است.
هر تجربۀ مصرف منحصر به فرد است و یافته ها چندان قابل تعمیم نیست.
در این رویکرد که همراه با ویژگی های ناملموس طراحی است، هدف طراحی تنها داشتن یک محصول لاکچری نیست؛ بلکه قرار گرفتن کاربر در سیستمی و برای دورۀ زمانی نسبتاً بلندمدتی است که براساس مبانی فکری لاکچری و برای تجربه ای لذت بخش Hedonistic experience بنا نهاده شده باشد.
یک هتل، گالری یا موزۀ لاکچری، به همراه خدمات و فرایند ارتباط با مشتری موجود در آن می تواند نمونه ای از این تجربه باشد.
همۀ این موارد می توانند بازاریابی مبتنی بر تجربه Experiential Marketing (تجربۀ برند) را رقم بزند
در همین راستا، محصول، کاربر و زمینۀ استفاده Context از عوامل مؤثر بر تجربۀ لاکچری شناسایی و معرفی شده است.
همچنین این معنا داری محصول برای افراد است که باعث می شود احساسات برانگیخته شود. ازآنجا ارزیابی های شخصی بین محصولات با احساسات واسطه گری می کند و افراد مختلف، یک محصول مشابه را متفاوت ارزیابی می کنند؛ در نتیجه احساسات مختلفی را نیز تجربه خواهند کرد.
در دنیای امروزی که انسان ها در اوج بی توجهی توسط محیط پیرامون خود به سر می برند؛ چه در روابط عاطفی و خانوادگی و چه در اجتماع؛ جای یک رابطه انسانی مستحکم و قوی به شدت احساس می شود!
رابطه ای میان انسان با انسان یا H2H یا Human to Human (رابطه ای انسانی توسط یک برند، ولی نه یک برند معمولی!) Life Style Brand بلکه یک برندی که بتواند با تمام جوهره وجودش با مخاطب و مشتری خود رابطه ای حسی و عاطفی ایجاد کند!
از مرحله طراحی و ساخت محصول (یا خدمت) که توسط یک هنرمند، روحی انسانی در آن دمیده می شود، تا مرحله ارتباطات بازاریابی و تبلیغات که رویا خلق می شود و همچنین مرحله فروش که این رابطه عاطفی عمیق تر شده و نهایتا یک محصول یا خدمت به فروش نمی رود.
بلکه یک لایف استایل با روحی انسانی فروش می رود که بامشتری زندگی می کند و رابطه ای عاطفی برقرار می کند؛
رابطه ای بلندمدت از جنس تجربه!

و اینگونه است که یک محصول و یک برند می تواند ادعا کند که از مرحله وفاداری یاLoyalty عبور کرده و به مرحله تسلط بر مشتری یا Royalty رسیده و در طول زمان ارزشش نزد مصرف کننده بیشتر و بیشتر می شود! رابطه ای درونی از جنس رویا، احساسات، اشتیاق و میل شدید یا Passion Brand و نه یک میل زودگذر که پس از مصرف از بین می رود.
همانگونه که برای یک رابطه عاطفی، وفاداری و تعهد ممکن است با شور و علاقه ایجاد شود ولی پایدار نیست، در وفاداری به برند هم همین گونه است؛ به همین دلیل است که با وجود قدرت انتخاب، شاهد خیانت در هر دو مدل رابطه (رابطه عاطفی و رابطه مشتری با برند) هستیم! بنابراین دیگر برنامه های وفادارسازی برای نگهداشت مشتری کافی نیست.
اما بر اساس یک مطالعۀ تجربی در آمریکا، اروپا و آسیا، مشخص شده گرچه مصرف کنندگان در بخش های مختلف به دلایل گوناگونی مایل به خرید محصولات لاکچری اند، به طور کلی دارای ارزشهای نسبتاً مشابهی هستند.
صرف نظر از کشور آنها، انگیزه های پایۀ مشترکی (اقتصادی، عملکردی، فردی و اجتماعی) بین خریداران لاکچری دیده می شود؛
گر چه درجۀ اهمیت نسبی این ارزش درک شده متفاوت است بنابراین پیشرانه های پایۀ انگیزۀ مصرف لاکچری مشابه است؛ تنها برداشت های فردی مصرف کننده ها متفاوت است. به همین علت لازم است در هر بستر استفاده؛ مطالعات اختصاصی راجع به نگرش به لاکچری و ارزش های درک شده انجام داد. به علت اینکه طراحان
آموزش های لازم در رابطه با طراحی کاربر محور را می بینند، می توان این استراتژی را در زمرۀ وظایف طراحان دانست.
پایداریِ لاکچری: برندهای لاکچری قدرت تأثیرگذاری بر اشتیاق و رفتار مصرف کننده را براساس اصلاح و جهت دهی به انتخاب آن ها در طول فرایند طراحی، توزیع و بازاریابی محصولات یافته اند. همچنین، هم فرصت و هم مسئولیت اشاعۀ فرهنگ مصرفی پایدار به معنای تأثیرگذاری بر وقت و مدت زمان استفاده را دارند.
برندهای لاکچری به دلیل تأ کید خود بر روی کیفیت و از طریق طرح های ابتکاری و مؤثر بر فرایندهای مصرف، می توانند به رهبران جنبش پایداری تبدیل شده و رو شهای محصولات تولید شده، خریداری، استفاده و دفع را تحت تأثیر قرار دهند.
درحال حاضر بسیاری از برندهای لاکچری مانند Stella McCartney و Ferragamo و Vivienne Westwood به طراحی و تولید لباس و اکسسوری با رویکرد مد پایدار Sustainability Fashion و مد دوست دار محیط زیست Green Fashion روی آورده اند.
اما این گونه لباس ها هنوز بیشتر نشان دهندۀ حس لاکچری هستند تا هر حس دیگری. بدین معنی که پایداری در قالب نوآوری های ارزش آفرین آن سازمان مورد توجه قرار گرفته است و نه از سرِ نگرانی های زیست محیطی! از سوی دیگر، مشخص شده استفاده از تکنیک های بازیافت و استفادۀ مجدد تحت عنوان لاکچری پاک Clean-luxury بر روی انگیزه های مصرفی لاکچری تأثیر منفی دارد؛ چرا که با مفهوم قدرت نفوذ Authority که از داشتن محصولات لاکچری انتظار می رود در تناقض است.
در نهایت، انجام تحقیقات محلی و در کنار آن، محدودیت استفاده از این ترند – برای مثال فقط در بسته بندی لاکچری- توصیه شده است.
درمجموع باید خاطرنشان کرد؛ به خاطر نسبی بودن، استفاده از این ترندها قابل بحث باقی می ماند.
قواعد طراحی هوشمندانه
جوهرۀ لاکچری دو عنصر است؛ کسب و کار و خلق Creation. نقش مدیر خلاقیت (طراح) یا همان مدیر هنری را می توان در این کلمه خلاصه کرد:
مدیریت قریحۀ لاکچری؛ یعنی ایجاد جریان جدیدی از روح معنوی برند لاکچری
و کدهایی از جنس شکل و مواد (کدهای لوکس گرایی) که برند را قابل تشخیص می کنند. در این دیدگاه دو نوع مشخصه برای طراحان قائل اند:
طراح آریستوکرات: خصوصیات فرانسوی که نقش او به عنوان خالق است و توجه چندانی به کارکرد، مشتری، ترندها و قیمت ندارد.
فرایند طراحی شهودی است و طراح به خاطر زیبایی شناسی و چشم انداز شخصی اش موردتوجه است؛
طراح هوشمند Street-Wise : با خصوصیات آنگلوساکسونی، آ گاه از خواسته های مشتریان، موانع کسب و کار و سبک خیابانی، با برخی زمینه های دانش (فنی و ساخت) .
به هرحال، خلق محصول جدید ترکیبی است از سنت (میراث برند) و مدرنیته (ظرفیت های طراحان برای انعکاس و شکل دهی به روح زمانشان Zeitgeist: The spirit of the time).
به همین خاطر است که طراحی باید در تمام فعالیت های منتج به لاکچری در اولویت قرار گیرد؛ به این معنا که جنبه های مختلف و مرتبط با طراحی در نظر گرفته شود و تمام طراحان (بسته بندی، معماری داخلی، برند و غیره) دارای زبان و فهم مشترک از جنبه های مختلف محصول شوند. براساس آنچه از ویژگی های محصولات لاکچری بیان شد، می توان راجع به قواعد طراحی هوشمندانه چنین گفت:
بهره برداری مناسب از ابزار برندینگ
رابطۀ دوسویه بین محصولات و برند لاکچری انکار ناشدنی است. از یک سو لاکچری عامل اصلی برای تمایز بخشی یک برند در میان محصولات طبقۀ خود و دارای ارزش یادآوری بالاست و از سویی دیگر، برندینگ از شاخصه های محصولات لاکچری است.
درواقع مفهوم لوکس به طور فزاینده ای در برند، خود را به نمایش می گذارد تا در داخل اشیا در واقع محصولات پایه تحت اعمال قواعدی به محصولات لاکچری تبدیل می شوند. برندینگ مناسب یکی از این قواعد است.
جهت بهره برداری از این ابزار مدیریتی، نخستین قدم، شناخت و تمایز قائل شدن میان برند لاکچری (با سطح بالای همۀ فاکتورها) با برند ماستیژ Masstige( با سطح بالاتر زیبایی شناسی، پرستیژ و نمادگرایی)، برند گران قیمت (با سطح پایین تر نمادگرایی) و برند متوسط (با سطح پایین تر نمادگرایی) است.
به همین ترتیب، باید دقت کرد که گسترۀ محصولات یک برند لاکچری لزوماً تنها شامل محصولات لاکچری نیست. به عنوان مثال، مرسدس بنز اتومبیل های لاکچری مانند کلاس S و اتومبیل غیر لاکچری مانند کلاس A ارائه می دهد که دومی می تواند همچنین به عنوان محصولات Masstige اشاره شود.
با این حال، تمام محصولات با برند لاکچری مانند مرسدس بنز را می توانند به عنوان محصولات لاکچری دارای برند منسوب شوند. تصمیم گیری در مورد طبقه بندی یک برند به عنوان لاکچری و غیر لاکچری به تصویر برند اشاره می کند و نمی تواند تنها با ارزیابی سطح تجملاتی بودن (و یا حتی فقط قیمت) برخی از محصولاتش ایجاد شود.
همان طور که محصول بسیار گران قیمت و لاکچری لزوماً از یک برند لاکچری نمی آید.
مرحلۀ بعد، تعیین استراتژی های طراحی براساس این طبقه بندی و گسترۀ محصولی برند است. سپس با توجه به اینکه گروه های هدف مصرف کنندۀ لاکچری در انتظارات خود برای محصول لاکچری ایده آل متفاوت هستند، شرکت ها سطح لاکچری ویژگی های اصلی را به یک ترکیب خاص بسته به ترجیحات گروه هدف خود تنظیم می کنند
طراحی هویت برند و ارتباطات (لوگو، گرافیک و پوسترها، تبلیغات، رویدادها، محیط خرده فروشی و فروشگاه، مبلمان دفتر شرکت، موسیقی داخل سالن، وبسایت، بسته بندی، ساک خرید، فشن شو و غیره) و مدیریت افراد شاغل تحت مجموعه (لباس فرم، آموزش های استخدامی، آراستگی فروشندگان و غیره) در این مرحله قرار می گیرد.
همگنی Homogeneity در طراحی خانوادۀ یک محصول: به این معنا که مفهوم لاکچری (و کیفیت) در طراحی فرم و حتی بوی تمام اجزا اعمال شود.
طراحی مینیمال: طراحی بر اساس هندسۀ زیبایی شناختیِ، بی زمانی (سبک کلاسیک)؛ طراحی متعادل و به دور از زوائد.
ایجاد محدودیت: کمیابی که به عنوان بخشی از استراتژی های توزیع است، می تواند توسط طراحان نیز اعمال و از دو طریق حاصل شود:
- محدودیت های طبیعی که از محدودیت دسترسی به برخی مواد مانند فلزات نجیب و سنگ ها به وجود می آید؛
- محدودیت های ساختگی مانند تولید دستی، نسخه های ویژه Special editions و فروشگاه های یک روزه Pop-up stores که تنها در طول رویدادهای خاصی برپاست.
این نسخه های محدود می تواند در مراحل بعدی توسط شخصی سازی بهبود یافته و تکمیل شود؛ درنتیجه نوع دیگری از محدودیت ایجاد شود.
بی نقصی و کنترل کیفی دقیق: درنتیجۀ فاکتور کیفیت بالا، تولید محصولات لاکچری نیاز به تلاش بسیار قوی در کنترل کیفیت دارد. با این حال، برخی از محصولات تجملاتی نیز از برخی نواقص برنامه ریزی شده به عنوان ردپایی از تولید دست ساز که نه تنها کیفیت را کاهش نداده، بلکه در جهت اثبات کیفیت این محصولات است برخوردارند.
نمادگرایی: کالاهای تجملی نیز مثل تمامی اشیا و به طور کلی هر چه که انسان به نحوی با آن سروکار دارد، واجد معنایی نمادین نیز می شود؛ به این معنا که این کالاها بیانگر اطلاعاتی از ارزشهای انسانی و زندگی مالک خود به دیگران هستند؛ در نتیجه، نمادگرایی محصولات لاکچری و برندها تا حد زیادی با مفهوم شخصیت برند Brand personality گره خورده و شخصیت برند، یکی از گذرگاه های ایجاد معانی نمادین به محصول است. اما محصول لاکچری نمی تواند نماد هر چیزی باشد و بنابر مطالب قبلی، نیاز به تطابق با جهان بینی و ذائقۀ طبقۀ فوقانی دارند. این معنای نمادین را می توان از طریق طراحی محصول یا با اطلاعات مربوط به آیکونی خاص، انتقال داد؛ برای مثال، نشان دادن محصول در کنار نشانه هایی از جمله ستاره های محبوب، رویدادهای معتبر و یا کشورهای مبدأ.
داستان: چنین مصطلح است که محصول را نباید فروخت، بلکه تنها باید داستانی که پشت آن هست را تعریف کرد. این بهترین راه برای پیش آمدن مشتری است.
زیبایی شناسی: همان طور که پیش از این بیان شد؛ زیبایی شناسی محصولات لاکچری مطابق با سلیقۀ طبقۀ فوقانی است که نشاندهندۀ نسبیتِ فرهنگی نیز بود. همچنین بر چندحسی بودن محصولات لاکچری اشاره شد؛ بدین معنا که نه تنها باید زیبا به نظر برسند، بلکه نیز برای شنیدن، بو، طعم و یا لامسه دلپذیر بوده و یک منبع لذت محسوب شوند.
افزودن ضمائم احساسی Emotional attachment نیز می تواند کیفیت زیبایی شناسانۀ درک شده را بالا ببرد.
فوق العادگی: این ویژگی، اغلب فقط از طریق اصول طراحی و ساختار متفاوت محصول حاصل می شود. باید توجه داشت که اغلبِ ترندهای سبک طراحی Stylistic trends از ترندهای مد و لباس نشات می گیرد. همچنین بسیاری از فناوری های نوین قبل از اینکه در محصولات بازار جمعی گسترش یابد در محصولات لاکچری معرفی می شوند. این مورد برای فناوری هایی مانند سیستم ترمز ضدقفل ABS و کیسۀ هوا مصداق داشت.
علاوه بر این فوق العادگی ممکن است از ارجاعات و الهامات تاریخی محصول یا فرایند تولید آن نیز به وجود آیند. در نهایت، فوق العادگی محصولات تجملاتی ممکن است به وسیلۀ تصویر برند Brand image حاصل شود.
طراحی خدمات: شامل متد فروش، خدمات قبل و بعد از فروش و در راستای تجربۀ درون فروشگاهی و آنلاین بوده که مهم ترین ویژگی آن ها تناسب با استراتژی های برند، تمایز و تا حد امکان ارائه به صورت فردی Individualized services است.
قوانین ضدِ لاکچری: در کنار قوانین صنعت لاکچری که در بالا گفته شد؛ ضد قانون هایی نیز وجود دارد. مثلاً درحالی که ترند هنری شدنِ لاکچری، استفاده از ستاره ها را در اولویت قرار می داد، یک ضدقانون تأکید دارد که از تبلیغات توسط ستاره ها بر حذر باشید. نقش تبلیغات برای فروش نیست. خرید را برای کارفرمایان/مشتریان سخت کنید. لاکچری قیمت را مشخص می کند؛ نه قیمت لاکچری را.
این ضد قانون ها در صورتی که با مدل های کسب و کار سازمان ها در تضاد نباشند، به عنوان الگوهای عمومی قابل اجرا هستند.
بحث و نتیجه گیری

لاکچری به طور مداوم در حرکت و در حال تغییر ظاهر است؛ به طوری که مانع می شود هر مفهوم لاکچری برای مدت زمان طولانی معتبر باقی بماند. به علاوه، لاکچری فراتر از جهانِ کالاها می رود؛ زمان ممکن است مهم ترین تجمل برای نخبگان جامعه باشد، صلح و آرامش برای مدیرانی که بیش از توان خود کار می کنند؛ فضا و هوای پاک برای ساکنان شهرهای پرجمعیت؛ و دسترسی به مؤسسات آموزشی برای بسیاری از مردم کشورهای جهان سوم و همچنین فرهنگ به خودی خود می تواند لاکچری باشد.
لاکچری فقط یک تجارت، محدود به برخی از اتومبیل یا لوازم جانبی مد نیست، بلکه شیوه ای جهانی از درک مشتریان و مدیریت یک کسب و کار پیچیده است. شاید بتوان چنین استنباط کرد که لاکچری یک فرهنگ است که باید آن را فهمید و تمرین کرد تا با فراست طراحانه بتوان مطابق با آن طراحی کرد؛ همان طور که کوکو شنل (طراح فشن) نیز با صراحت لاکچری را مخالف فرهنگِ عوامی گری یا Vulgarization می داند.
طراحی یک بخش مهم از صنعت و کسب و کار لاکچری است.
فرهنگ و زبان طراحی در این حوزه بسیار نسبی، فردی و ناپایدار است.
استراتژی های طراحی نیز به همان نسبت شناورند و تا حد زیادی به مطالعات تجربی هر سازمان وابسته هستند. با این حال در این نوشته به استراتژی های عمومی طراحی؛ از جمله توجه به بخش مشخص لاکچری، در نظر داشتن ترندها از جمله سفارشی سازی، تجربۀ برند لاکچری، پایداری، تمایل به هنری شدن، آنلاین شدن و قواعد طراحی هوشمندانه اشاره شد.
اما لازم است تحقیقات کاربرمحور و حتی طراحی مشارکتی در هر بستر استفاده به صورت مجزا انجام شود.
پارادوکسی که صنعت لاکچری با آن روبه روست این است که از یک سو باید پیوند احساسی قوی با مشتریان و خواسته هایشان برقرار کند و از سوی دیگر، هم زمان به عنوان یک کسب و کار پیچیده مدیریت شود.
نقش طراحان در تعیین استراتژی های طراحی برندهای لاکچری نشان دهندۀ نیاز به یگانگی بین مهارت های طراحی و مهارت های مدیریتی است.
می توان افزود؛ یکی از جنبه های قابل تأمل محصولات لاکچری از دید طراحی، ارزشهای نشانه شناختی و نمادین آن هاست که ظرفیت های زیادی برای تحقیقات پیش رو دارد.
از اینکه تا پایان مطلب با ما همراه بودید از شما سپاسگزاریم. در صورت تمایل به کسب دانش بیشتر در زمینه برند لاکچری و لوکس گرایی می توانید در دوره آموزشی مدیریت برندهای لوکس و فشن (LBM) یا همان Luxury & Fashion Business Management که اولین و تنها دوره جامع مربوط به کسب و کارهای لوکس و صنعت مد و توسعه برند لاکچری می باشد و با تدریس دکتر محمد مهاجر ، پروفسور Erica Corbellini و پروفسور Stefania Saviolo از کشور ایتالیا ثبت نام کنید و دانش خود را از این طریق افزایش دهید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این دوره به لینک زیر مراجعه فرمایید:
همچنین برای بهره مندی از مشاوره در این زمینه می توانید با تیم تخصصی برندینگ هلدینگ برندآفرین از طریق شماره تلفن ۲۲۱۴۵۴۵۱-۰۲۱ تماس حاصل فرمایید یا فرم زیر را تکمیل فرمایید تا کارشناسان ما در اسرع وقت با شما تماس حاصل نمایند.