موفقیت در لینکدین از نگاه یک متخصص
من چندین سال است که یکی از کاربران و طرفداران لینکدین هستم و در حال حاضر از خواندن کتاب The Startup of You اثر رید هافمن، یکی از بنیانگذاران لینکدین، لذت میبرم. با اینکه این وب سایت مخالفان خود را دارد و فضای زیادی برای بهبود آن وجود دارد، اما از زمان ارسال ایمیل، وب سایت لینکدین به یکی از پر استفاده ترین ابزارهای کسبوکار تبدیل شدهاست. درصورت استفاده از آن، چند نفر از ما به درستی یا در حد پتانسیل کامل از آن استفاده میکنیم؟ بسیاری از افراد یک پروفایل ایجاد می کنند، با برخی از دوستان خود ارتباط برقرار می کنند و سپس آن را رها می کنند. اما برای اینکه در این شبکه اجتماعی موفق ظاهر شویم بهتر است رموز موفقیت در لینکدین را از نگاه یک متخصص با هم بررسی کنیم.
دسته دیگری از کاربران بسیار فعال تر، اما شاید بیش از حد فعال هستند و باعث اتصال اسپم به ارتباطات آنها و گروههای لینکدین را با طرحها یا مقالات سریع غنی کنند، که ارسال آنها بیشتر برای جلب توجه به فردی طراحی شدهاست تا ایجاد ارزش واقعی برای کاربران.
اخیراً الکس، یک کارآفرین و نویسنده موفق را ملاقات کردم. در صحبت با او متوجه شدم که در کتاب Getting Your Business LinkedIn, مواردی را به تصویر کشیده شده است، بنابراین از او خواستم که سه نکته مهم راجع به لینکدین را نام ببرد. به قول خود الکس، اینها هستند:
-
بانک ارزش
ارتباط و برقراری ارتباط موثر با افراد از طریق لینکدین تفاوتی با ارتباط با افراد خارج از شبکه ندارد. این که آیا آنها یک تامین کننده، یک شریک احتمالی یا مشتری هستند، باید برای آنها ارزش کافی ایجاد کنید تا آنها به شما اعتماد کنند تا بتوانند به شرکت، محصولات و خدمات شما علاقه مند شوند. من این را بانک ارزش مینامم.
نمی توانم بخاطر داشته باشم که چند بار دعوت ارتباطی از کسی را پذیرفته ام تا یک ایمیل بازاریابی درباره اینکه چه کسی هستند، چه کاری می توانند برای من انجام دهند و هزینه برایم هزینه در بر خواهد داشت. راستش، فراموش کردم بگویم که هیچ یک از اینها شخصاً به من خطاب نشده است، هیچ نامی در بالای ایمیل نیست.
برای موفقیت در لینکدین و کل کسب و کار ابتدا باید ارزش افزوده داشته باشید. فقط به این دلیل که آنها دعوت اتصال شما را پذیرفته اند، به این معنی نیست که به حرفهای شما علاقه مند هستند، این جمله را بخاطر بسپار: «برای جذاب بودن باید علاقه مند باشی.»
قبل از اینکه از طریق ایمیل به بازاریابی مخاطبین خود مشغول شوید، به چند روش فکر کنید که می توانید به آنها ارزش آفرینی کنید. به عنوان مثال ممکن است در ارتباطات شما حدود یکصد حسابدار وجود داشته باشد که اخیراً با آنها تماس برقرار کرده اید و مایلید به طور بالقوه با آنها شریک شوید. اولین ایمیل شما میتواند فرستادن یک لینک از مقاله جدیدتان باشد. این نشان میدهد که به فکر او بودید. ایمیل دوم شما میتواند یک کتاب رایگان باشد که به حسابداران کمک میکند کسبوکار بیشتری ایجاد کنند و از این قبیل.
این کار به گسترش اعتماد و تفاهمات ارتباطی شما کمک خواهد کرد به طوری که وقتی با آنها برای برگزاری یک جلسه تماس میگیرید، نه تنها شما را میشناسند بلکه از همه مهمتر علاقه نشان میدهند.
-
ارتباط هدفمند
اگر میخواهید با استفاده از لینکدین کسبوکار خود را به شکلی موثر رشد دهید ایجاد ارتباط برای داشتن افراد زیاد واقعاً یک استراتژی مناسب نیست. هر ارتباطی باید هم در حال حاضر و هم در آینده با اهداف شما در کسبوکار مرتبط باشد.
قبل از اینکه شبکه خود را در لینکدین گسترش دهید، قدمی به عقب بردارید و به اهدافی که میخواهید طی یک یا چند سال آینده در کسبوکار خود به دست آورید، فکر کنید.
با در نظر داشتن اهداف به این فکر کنید که برای رسیدن به این اهداف به کمک چه کسانی نیاز دارید و با چه افرادی باید ارتباط برقرار کنید.
به عنوان مثال وقتی برای اولین بار شروع به استفاده از لینکدین کردم، به تازگی خدمات مشاوره کسبوکار خود را راهاندازی کرده بودم و با توجه به اینکه برند شخصی دیگری نداشتم، میدانستم که این یکی از زمینههای مورد نیاز برای توسعه است. همانطور که بسیاری از شما میدانید یکی از راههای برندسازی از طریق روابط عمومی است. با در نظر گرفتن این هدف، با بیش از ۵۰۰ روزنامهنگار، ویراستار و وبلاگ نویس به صورت آنلاین ارتباط برقرار کردم و ظرف چند ماه موفق شدم در بیش از چهل نشریه ظاهر شوم و برای چند مجله تجاری مطلب بنویسم.
-
دسته بندی روابط
من اهمیت دادن روابط را به سختی یاد گرفتم. در شش ماه اول با استفاده از لینکدین با بیش از ۱۰۰۰ نفر در ۳ صنعت مختلف ارتباط داشتم: رسانه، رویدادهای مهم حسابداری. هدفم این بود که از تماسهای رسانهای برای در معرض قرار گرفتن روابطعمومی، ارتباطات حسابداری برای ایجاد چند رابطه سرمایهگذاری مشترک و ارتباطات در صنعت رویدادها استفاده کنم تا امیدوارانه برخی از فعالیتهای حرفهای را انجام دهم. با این حال، تنها یک مشکل وجود داشت: تمام ارتباطات من با یکدیگر ترکیب شدهبودند، آن هم نه بصورت انتخاب، بلکه به طور پیشفرض.
میدانید، نمیدانستم تمام ارتباطات جدید به طور خودکار در پوشه LinkedIn Untagged، دسته بندیمیشوند: برچسب نخورده!
من میدانستم که برای رسیدن به موفقیت در هر سطح، باید ارتباطات خود را شخصی سازی کنم و از آنجا که نمی توانم به درستی ارزیابی کنم چه کسی ب در بخش برچسب ها بود، مجبور شدم کل (۱۰۰۰) ارتباط را در پوشه بدون برچسب بگذارم و بر این اساس آنها را دوباره برچسب گذاری کردم.
با اینکه این کار کسل کننده و ملال آور بود، اما در عین حال بسیار قدرتمند بود. در پایان این فرآیند دقیقا میدانستم که در هر صنعت چند ارتباط دارم، که در نتیجه به من کمک کرد تا پیام خود را به طور موثر منتقل کنم.
از اشتباه من یاد بگیرید، قبل از این که حتی یک ارتباط دیگر اضافه کنید، یک گام به عقب بروید و ارتباطات خود را دسته بندی کنید تا بتوانید دو قدم به جلو بردارید.