یک درس بزرگ از وارن بافت
برای درک اشتباه بزرگی که سرمایه گذاران مرتکب میشوند، باید درباره Candor Analytics TM بدانید. این یک تکنولوژی زبانشناسی مالی مبتنی بر کد و امتیازات اختصاصی است. این موارد به تحلیلگران اجازه میدهند تا میزان اظهارات قابلاعتماد و کاهنده اعتماد را در یک ارتباط مدیرعامل ارزیابی کنند این فنآوری از نامههای صادقانه و آموزنده وارن بافت به سهامداران الهامگرفته بود. با ما همراه باشید با یک درس بزرگ از وارن بافت که در سرمایه گذاری زبانزد دنیاست.
برای بیش از یک دهه، این استراتژی به طور مداوم بازدهی داشته که به طور متوسط دو برابر بیشتر از شاخص S&P 500 است. در واقع، موسسه تحلیلگران مالی خبره بسیار تحت تاثیر این نتایج قرار گرفت، آنها Candor Analytics را در سال ۲۰۱۶ به عنوان یکی از نوآوریهای آینده مالی خود انتخاب کردند.
Candor Analytics چگونه به طور مداوم سبدهای سرمایه گذاری ناکام بازار را ایجاد میکند؟ زیرا این تکنولوژی مانع از اشتباه بزرگی میشود که سرمایه گذاران مرتکب میشوند.
سرمایه گذاران زمانی از خط خارج میشوند که تصور میکنند تعداد مالی یک شرکت قابلاعتمادتر از اظهارات یک مدیر عامل است. آنها میگویند: «من میتوانم به ارقام حسابداری مالی اعتماد کنم، اما نمیتوانم به سخنان یک مدیر عامل اعتماد کنم.»
درست نیست که اعداد از کلمات دقیقتر هستند. عدد ۴ همیشه یک عدد ۴ است اما کلمات مبهم هستند. کلمه چهار انگلیسی را میتوان بجای کلمه برای نیز هجی کرد. وقتی سرمایه گذاران بر اعداد تکیه میکنند، فراموش میکنند که دقت به این معنی نیست که اعداد صحیح هستند. آنها دقت اعداد را بر اساس صحت تایید میکنند.
ارقام حسابداری مالی از کجا میآیند؟ آنها از تصمیمات بی شماری ناشی میشوند که در یک شرکت در مورد اینکه چه زمانی باید پول نقد را بشمارند، چه زمانی باید آن را به عنوان درآمد بشناسند و چگونه و کجا باید آن را گزارش کنند، گرفته میشوند. این قضاوت حسابداری میتواند مانند قضاوت در شرکت برکشایر هاتاوی محافظهکار و قابلاعتماد باشد یا مانند قضاوت در انرون قبل از سقوط چشمگیر آن در سال ۲۰۰۱ قابل دستکاری و قابلاعتماد نباشد.
به عبارت دیگر، هنگامی که ارقام حسابداری ارزشها و هنجارهای فرهنگ را منعکس میکنند، آنگاه سرمایه گذاران اعتماد به درستی بیانیههای درآمد، ترازنامه، و درآمدهای سهماهه را به دست میآورند.
سرمایه گذاران چگونه میتوانند بدانند که آیا فرهنگ سازمانی قابلاعتماد است؟ آنها میتوانند کلمات مدیران عامل را در نامههایشان به سهامداران تحلیل کنند.
چرا باید حرف های مدیر عامل را بخوانیم؟ چون قدرتمندند. کلمات مدیرعامل آینده شرکت را ایجاد میکنند؛ درست مثل حرفای ما، آینده را خلق میکنند. کلمات مدیرعامل میتوانند مستقیم یا طفره آمیز باشند. واضح یا گیجکننده؛ حاوی اطلاعات یا سطحی؛ حقیقت یا دروغ!
سرمایه گذارانی که این تفاوتها را میبینند، یک مزیت منحصر به فرد به دست میآورند. وقتی تحلیل گران تمام نکات صراحت مثبت را برای گزارش روشن و حقیقی جمعبندی میکنند و سپس تمام کسورات نقطهای برای ابهامات سخنان مدیر عامل، (نقص واقعیت، ابهام، کلیات) را جمع میکنند، میزان درصد ابهامات را در نامه مدیر عامل محاسبه میکنند. این یک شاخص برای قابلاعتماد بودن فرهنگ شرکت است. نظرسنجیهای سالانه نشان میدهند که برخی از مدیران عامل نامههای سهامداران را با کمتر از ده درصد ابهام نامه مینویسند، در حالی که سایر مدیران اجرایی نامههایی منتشر میکنند که میتوانند به صد درصد برسند.
ارتباط نمرات صداقت با بازدههای سالانه نشان میدهد که صداقت با پول نقد سالم و رشد درآمدها و همچنین روابط محترمانه ذینفعان همراه استاین تحقیق همچنین تایید میکند که مدیرعامایی که در ابهام زدایی امتیاز بالایی کسب میکنند معمولا عملکرد ضعیفی در بازار دارند
تحلیل شبکهای براساس مدلی از فرهنگ سازمانی است که پویایی یک سازمان شبکهای – نه یک سازمان خطی – را تشخیص میدهد. این طور به نظر میرسد:
سالها پیش، وقتی جک بوگل، بنیانگذار افسانهای صندوقهای دو طرفه ونگوارد، این مدل را دید، او گفت:«مانند کوپرنیک، شما موقعیت واقعی خورشید را کشف کردهاید!»
مانند دیگر مدلهای مدیریتی، تحلیل و بررسی بر استراتژی شرکت تمرکز میکند. برای اینکه ببینیم استراتژی چگونه اجرا میشود، اظهارات پاسخگویی شرکت را بررسی میکنیم :
آیا یک مدیر عامل درباره پیشرفت در دستیابی به اهداف شرکت گزارش میدهد؟
آیا او انتظارات واقعی و خردمندانه ای برای آینده دارد؟
هدف و چشمانداز شرکت تا چه حد مرتبط و قانعکننده است؟
Candor Analytics از کیفیت روابط سهامداران پرده بر میدارد که توسط توصیف اطلاعاتی مدیرعامل از نیازها و خواستههای مشتری، سرمایهگذار، و کارمند پشتیبانی میشود. آیا یک مدیر عامل میتواند هم استراتژیک و هم دلسوز باشد؟ اینها همه سرنخهایی برای آشکار کردن هنجارها و ارزشهای فرهنگ سازمانی قابلاعتماد و ارزیابی کننده هستند.
سالها قبل، من با یک تحلیلگر مالی مجرب برای مقایسه تحلیلهای سرمایه گذاری مختلف شرکت پپسی ملاقات کردم. ما کیفیت رهبری شرکت، پیشبینیهای مالی، استراتژی، فرصتهای کسبوکار، مزایای رقابتی و روابط ذینفعان را مقایسه کردیمنتیجهگیری ما به طرز شگفت آوری مشابه بود.
او گفت: « تحلیل شما جالب است، اما چیز زیادی به درک من از مزایای سرمایه گذاری پپسی اضافه نمیکند.»
من با این موضوع موافقت کردم: «بله، نتایج ما بسیار شبیه هم هستند، اما شما به مدیریت دسترسی دارید؛ شما گزارشات تحلیلگران جانبی را میخوانید و با تحلیلگران صحبت میکنید؛ شما در رویدادهای سازمانی شرکت میکنید؛ و یک تیم برای اجرای اعداد و سناریوهای درآمد پروژه دارید. اما من چکاره هستم؟»
بدین ترتیب من کلمات مدیر عامل را در نامه سهامداران تحلیل کردم.