دانشگاه آینده
در این بخش با بهرهگیری از موضوع « دانشگاه آینده » بهعنوان یک موردکاوی، مشخص ساخت که حتی تعریف موضوعاتی از این دست نیاز به ارزیابی چند عنصر یا رشته در شفافسازی عرصهی تحقیقات دارد. درک تاریخ یک موضوع در تجزیهوتحلیل مسیر آیندهی هر موضوع تحقیقاتی، نقشی بنیادین دارد. مثلاً، در هنگام تحقیق پیرامون دانشگاه آینده، تحلیل میتواند از طریق نگاشت و تعبیر توسعهی یک دانشگاه انگلستان در مقابل چهار عنصر آمادگی، گفتمان، زمان، بازارها و دانشجویان قرار بگیرد.
شاید عنصر زمان سرراستترین عنصر موردنظر در حوزهی وقوع رویدادهای کلیدی، در ارتباط با بنیانگذاری دانشگاههای «سنتی» نخبه و گسترش آنها به سطح ارایهکنندگان تحصیلات عالی جمعی باشد. با این حال، در حوزهی تحولات هدایتکنندهی این بخش به سمت آینده، پرداختن به عنصر زمان دشوارتر است. مثلاً، اولین دورهی «مجازی» چهموقع برگزار شد؟ اولین دانشگاه ـ شرکت چهموقع تأسیس شد؟ چهموقع برای نخستینبار دانشجویان بینالمللی بهعنوان یک بازار مجزا با ساختار پرداخت مجزا شناسایی شدند؟ پاسخ دادن به چنین پرسشهایی واضح نیست و تا حد زیادی به تعبیر و تفسیر بستگی دارد. نباید تنها آجرها و ملات دانشگاه را در نظر گرفت.
همچنین دانشگاههای شرکتی و دانشگاههای مجازی همچون دانشگاه فونیکس در آمریکا وجود دارند. در ارتباط با دانشگاههای شرکتی، شرکتهای والتدیسنی و موتورلا ادعا میکنند که برای نخستینبار آنها را برپا کردهاند. هر دو آنها به چگونگی تعریف دانشگاههای شرکتی بستگی دارند. در ارتباط با دانشگاه مجازی، آیا میتوان پخش برنامههای صورتگرفته توسط دانشگاه آزاد در شبکهی تلویزیون را بهعنوان آغاز ارایهی آموزش مجازی در نظر گرفت؟
همین فقدان شفافیت را میتوان در تعیین جایگاه آمادگی و تدارکات یافت. مثلاً، رونی و هرن بهوجود داروینیسم در بخش دانشگاهی و ظهور تکامل اشاره دارند اما چگونگی و مکان ظهور آنها مبهم خواهد بود. درحالیکه میتوان تاریخ نهادهای سنتی و سنگی را تقریباً بهصورت دقیق مشخص ساخت، ولی تدوین تاریخ مراکز مجازی و شرکتی دشوارتر است.
این امر تا حدی ناشی از فقدان شفافیت، بهخصوص در ارتباط با دانشگاههای شرکتی و فقدان مریی بودن در حوزهی تحولات مجازی است که بهصورت راهبردی در بازارهای مناسب بهصورتی بسیار متمرکز و کنترلشده آشکار میشوند. آنها به بازاریابی جمعی برای افزایش سطح آگاهی عمومی خود نسبت به موجودیت خویش نمیپردازند چراکه پایگاه مشتری آنها بهوضوح تعریف شده است.
یک مشکل دیگر عناصر زمان و آمادگی آن است که هیچکدام از آنها ثابت و پایدار نیستند و از اینرو بهطور مستمر با پیشرفت مطالعه تغییر میکنند. تحولات جدید بهصورت نسخههای تدارکهای موجود اما در بازارها و مکانهای متفاوت است.
بخش دانشگاهی، شگرد و دیوانسالاری آن، تغییر با سرعت بالا را دشوار میسازد و در نتیجه بهجای وقوع جهشهای عظیم باید شاهد پیشرفتهای جزیی بود. ممکن است انجام تحقیق آیندهپژوهی در حوزهای دیگر بهصورتی متفاوت به عامل تغییر دایمی بپردازد و محدود سازی آن یک عامل سخت است.
ریموند ویلیام در تحلیل فرهنگی خود به شناسایی گفتمانهای باقیمانده، غالب و ظاهرشده که در مدلسازی گفتمانهای مختلف موجود در بخش دانشگاه سنتی و نشریات آموزشی، مطبوعات و انتشارات مفید بوده و جایگاه خود را حفظ کردهاند، پرداختهاند. یک گفتمان ظاهرشده میتواند بهعنوان یک پیشگام مفید برای هرگونه مطالعهی آیندهپژوهی بهکار آید. میتوان با شناسایی مدل ظاهرشده، مدلهای آیندهی هنجاری و بدیل را توسعه بخشید.
بخش اعظم تغییر در «بازارها و دانشجویان» دانشگاهها به عوامل خارجی بازمیگردد. چشمانداز اسکولنیک از دانشگاه آینده ما را از فضای دانشگاهمحور به سمت فضای مشتریمحور و از محافظت محلی به رقابتپذیری جهانی و بازاریابی و ادغامها میکشاند که جملگی توسط عوامل خارجی از فضای خود دانشگاه هدایت میشوند. بحث شهریههای دانشجویی در دانشگاههای انگلستان، بحثی جدید بود، اگرچه مسألهی پرداخت شهریهها امری متداول در آمریکا، کانادا و بسیاری از کشورهای دیگر است.
مانیکاس آموزش عالی را در آینده در نقطهای لبهمرز میبیند که دیگر امکانپذیر نیست درحالیکه اودراستادت افزایش هزینهی تحصیل دانشگاهی و محدودیتهای منابع را یکی از چالشهای کلیدی تغییر دانشگاه در قرن بیستویکم میداند.
عنصر نهایی که چهار عنصر دیگر را پوشش میدهد، مدلهای ذهنی است. این بخش به مدلهای ذهنی و چالشهای آن میپردازد و به ساختهای توسعهیافته بر اساس چهار تحلیل دیگر توجه دارد. مدل ذهنی، مسیر تعبیر و حس جهان توسط ما است. مدلهای ذهنی به ما در مورد چگونگی تعبیر مردم از شواهد ارایهشده بینش و بصیرت میبخشند. سارلس در مسیر توسعهی چشمانداز خود از ایدهی دانشگاه اظهار داشت که «نگرانی وی آن است که ما بهدنبال طرح پرسشهایی دربارهی آینده در چارچوب مدلی از دانشگاه و دانش هستیم که از مدتها قبل کارایی خود را از دست داده است».
ثابتشده که خارج ساختن شماری از افراد از مدلهای ذهنی کنونی خود و پذیرش مدلهای جدید توسط آنها در واقع غیرممکن است، ولی بعضی افراد این کار را آسان مییابند. توانایی داشتن چشمانداز و درک کلنگر، ظرفیتمحوری پژوهشگران حوزهی آیندهپژوهی است و در این مورد پرسش و ابهام وجود دارد که آیا این توانایی در افراد وجود دارد یا باید توسعهیابد. توانایی بهرهبرداری از چشمانداز و بهکارگیری و تعبیر نظاممند معنای آن را نمیتوان بهصورت آماری آموخت ولی این امر منجر به تقویت آیندهپژوهی، به همان شیوهی تحلیل کمّی، میشود و موجب افزایش توان آزمایش متغیرها میگردد.
درحالیکه ممکن است پنج محور فوق به تعریف «چگونگی» تقسیم دانشگاه آینده کمک کنند، هر یک از آنها نیاز به یک رویکرد چند روشی برای بیان «آنچه» که به هر بخش مرتبط است، دارند. هر یک از آنها باید بهشیوههای مختلف بهصورت نظاممند تحلیل شوند.
- اطلاعات قلمرو عمومی. روزنامهها، نشریات، تلویزیون و گزارشهای دولتی جملگی بسیار مفید هستند، اما مفیدترین منبع، وب جهانی است. این شبکه بهخصوص برای عناصر «آمادگی و گفتمان» مفید است و اغلب میتوان تحولات آینده را بر روی شبکه، قبل از ارایه بهشیوهای قابلقبول برای ملاحظهی آنها بهعنوان گفتمان آکادمیک یا رسانهها، مشاهده کرد. هنگامیکه دانشگاه مجازی و ارایهی دیجیتال وجود دارد، «آمادگی و تدارک» جلوتر از گفتمان قرار میگیرد. بارنت اظهار میدارد که دانشگاهها نیاز به شیوههای جدید درک خود دارند. فقدان سانسور، مرور همتایان یا هرگونه کنترل کیفیت مرتبط با منابع وب پایه را باید موردتوجه قرار داد، با این حال، آنها هنوز هم منابع معتبر داده هستند که توسط خود پایگاههای اینترنتی ارایه میشوند. حتا اگر در مورد قابلیتاطمینان و اعتبار آنها پرسش شود، باید آنها را بهعنوان ارایههای مالکان یا قلمروها، ارزشمند دانست.
- نگرشها. در هرگونه مطالعهی آیندهپژوهی، افراد مختلفی وجود دارند که دارای نگرشها و دیدگاههای متفاوتی بوده و خواهان تسهیم آنها با پژوهشگر حوزهی آیندهپژوهی میباشند. در مورد دانشگاه آینده، این افراد شامل دانشگاهیان، دانشجویان، هر فرد ذینفع و/یا مشتری و افراد خارج از جامعهی «دانشگاه» همچون ارایهکنندگان خدمات محلی، کارفرمایان و غیره هستند. توجه به این نگرشها بهخصوص در تنظیم بازارها، دانشجویان و عناصر آمادگی مطالعهی دانشگاه آینده و همچنین ارایهی دیدگاهها در مورد اثرات موردانتظار یا برآوردشده دربارهی دانشجویان آینده و دانشگاهیان کنونی بسیار مفید است.
- منطق تاریخی. این بحث یک عنصر اساسی در هرگونه مطالعهی آیندهپژوهی است چرا که شما نیاز به درک چگونگی و چرایی حضور در نقطهی کنونی بهعنوان نقطهی آغاز دارید. بدون ترسیم نگاشت تاریخی مسیر «دانشگاه»، نگاشت عنصر زمان و درک منطق مدلهای ذهنی، نگرشها و دیدگاههای رقیب دشوار است.
- تجربه. شما باید با پرداختن به بحث تجربیات افراد، به توسعهی احساس موضوع موردنظر و چند شکاف تبدیلشدن عنصر آمادگی به امری قابلتوجه بپردازید. مثلاً، شماری از نهادهای آموزش عالی به توسعهی چارچوبهای یادگیری همیشگی برای کمک به توسعهی مطالب آموزشی و اعتبارسنجی تجربی و یادگیری پرداختهاند که بهطور سنتی در داخل مرزهای دانشگاه بهعنوان نتیجهی اقدامات سازمانهای تسهیمکنندهی تجربیات خود با ارایهکنندگان دانشگاه محلی قرار نداشتهاند.
- مدلهای آینده. باید به مدلهای دیجیتالی، فاجعهآمیز و آرمانشهری در آیندهپژوهی پرداخت، اگرچه نباید بهصورت عمیق به مدلهای فاجعهآمیز پرداخت چراکه آیندهای فراتر از یک نقطهی خاص در آینده وجود ندارد. مدل دیجیتال، مدلی است که تمرکز بر دانشگاه آینده بیش از همه بدان شباهت دارد. عناصر دیگر را میتوان در نظر گرفت اما تا حد زیادی بر این اساس که با شواهد، روندها و تغییرات کنونی بخش آموزش عالی تناسب ندارند، رد میشوند.
ترکیب روشها در هرگونه مطالعهی آیندهپژوهی نیاز به یافتن طرحی کارآمد را مطرح میسازد. با توجه به اینکه پیش از این در مورد ترکیبهای پرسشها مسایلی مطرح نشده است، طرح راهبرد تحقیق را نمیتوان در نظر گرفت. رابسون این اصل را مطرح میسازد که «اصل کلی آن است که راهبرد یا راهبردهای تحقیقات و روشها یا تکنیکهای مورداستفاده باید برای پرسشهایی که خواهان پاسخگویی به آنها هستید، مطلوب باشند.»
بهکارگیری بیش از یک روش در تحقیقات امکان «مثلثبندی» داده را فراهم میسازد. کوهن و مانینون اظهار میدارند که مثلثبندی داده بهخصوص برای دستیابی به یک دورنمای گستردهتر مفید است همچون هنگامیکه گروه از دادهی علمی بهعنوان یک ماهیت عینی در طول دادهی افراد برای ذهنیتر ساختن آن استفاده میکند. بههرحال، اعتبار کار مورد پرسش قرار میگیرد ـ آیا هر روش مورداستفاده، شواهدی پیرامون همان ساختار ارایه میکند؟
ساختار مورد مطالعه (دانشگاه آینده) گسترده است و ماهیت رویکردهای آیندهپژوهی نیاز به تنوع و بدیل دارند. در نتیجه، هرگونه دادهی جمعآوریشده در این مطالعه معتبر است.
پیبردن به قابلیتاطمینان به این داده نیاز به تحقیق و موشکافی جداگانه دارد. یکی از عناصر کلیدی تحقیق زمان است. با تداوم تحقیق، زمان نیز پیشمیرود. ممکن است دادهی جمعآوریشده در یک روز با توجه به دادهی جمعآوریشده در روز بعد بیاعتبار شود. این امر در توسعهی دانشگاه ملی الکترونیک در انگلستان ظاهر شده است که در آن گزارشهای روزانه، مفهوم مورد نظر خود را از سطح روزمره به چند ماه تغییر دادند و سپس پایگاه اینترنتی دولت مطلبی کاملاً متفاوت از گزارشهای مطبوعات منتشر ساخت.
عنصر مستمر زمان در هرگونه مطالعهی آیندهپژوهی منجر به بروز نگرانی و ملاحظاتی پیرامون قابلیتاطمینان به داده میشود. تنها مسیر حل مطلوب این مسأله آن است که گفته شود این مطالعات آیندهپژوهی در اصل یک تصویر و چارچوب محدود یا لحظهای معلق از زمان است که وجود داشته و تصویر آن گرفته شده است. با حرکت زمان، تصویر نیز شروع به تغییر یافتن میکند.