کتاب صوتی محدودیت صفر | هواپونوپونو

کتاب صوتی محدودیت صفر

کتاب صوتی محدودیت صفر

 

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش اول

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش دوم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش سوم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش چهارم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش پنجم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش ششم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش هفتم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش هشتم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش نهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش دهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش یازدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش دوازدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش سیزدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش چهاردهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش پانزدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش شانزدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش هفدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش هجدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش نوزدهم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش بیستم

کتاب صوتی محدودیت صفر – بخش بیست و یکم

معرفی کتاب محدودیت صفر

یکی از پنهان‌ترین عواملی که مانع پیشرفت و موفقیت آدم‌ها می‌شود، محدودیت‌ ذهنی است: مرزهای ناشناخته‌ای که به‌دلایلی همچون ناآگاهی، ترس درونی یا اثرپذیری از افراد منفی گرا در ذهن فرد شکل می‌گیرند. همین مرزها مسیر زندگی را به‌سوی شکست تغییر می‌دهند. تا زمانی که آدم‌ها نقطۀ پایانی برای ذهن محدود خودساخته‌شان درنظر نگیرند، اوج شکوفایی یک انسان دست‌نیافتنی می‌ماند. در ادامه، با معرفی کتاب محدودیت صفر اثر جو ویتالی، شما را با مسیر حذف محدودیت‌های ذهنی آشنا می‌کنیم تا در پایان، زندگی را بدون مرز و با محدودیت صفر تعریف کنیم.

هدف زندگی، بازگشت لحظه‌به‌لحظه به عشق است. برای رسیدن به این مقصود، فرد باید بپذیرد که به‌طور کامل مسئول خلق تمام چیزهایی است که در زندگی‌اش وجود دارد. او باید به این مهم پی ببرد که افکار اوست که هر لحظه، زندگی‌اش را می‌سازد. دیگر مشکل، افراد، مکان‌ها یا موقعیت‌ها نیستند، بلکه افکار خود فرد است. همه باید بدانند که چیزی به نام «آن بیرون» وجود ندارد.

مقدمه‌ای که خواندید، بخشی از نظرات دکتر «ایهالیاکالا هولن» درباره پذیرش مسئولیت زندگی خودمان است که در این کتاب به آن ارجاع‌ داده‌ شده است. کتاب محدودیت صفر نیز با تأکید بر همین مفهوم نگارش شده است. اینکه آدم‌ها خودشان هستند که محدودیت‌ها را تعریف می‌کنند و سپس در آن گرفتار می‌شوند.

کتاب محدودیت صفر که در ادامه آن را معرفی می‌کنیم، اصول مهم روانشناسی، عملی و معنوی را به ساده‌ترین بیان ممکن ارائه می‌کند. با خواندن این کتاب، تمام اصول پیچیده و سنگین به یک اصل بسیار ساده خلاصه می‌شوند: تنها پاسخ به چالش‌های زندگی، عشق و قدردانی است. این کتاب یادآور واقعیت و توانایی درونی شما است. همین مسئله است که شما را تا پایان کتاب به تفکر و تلاش برای تغییر نگرش تشویق می‌کند.

درباره کتاب محدودیت صفر

کتاب محدودیت صفر بیش از یک نویسنده دارد. هر بخش از این کتاب گفته‌های شخص خاصی است: پزشک، یک فرد عادی و یا یک ناشناس. در واقع جو ویتالی فقط آن گفته‌ها را منسجم کرده و در کنار یکدیگر نوشته‌ است. این نکته را به‌وضوح می‌توان در سیر خواندن کتاب احساس کرد. برای هر بند و جمله‌ای که متعلق به خود نویسنده نیست، مرجع ذکر شده است. همین مسئله احساس خوشایندی به مخاطب می‌دهد؛ گویی هم‌زمان با چندین نفر گفت‌وگو می‌کند.

کتاب صوتی محدودیت صفر

نویسنده‌های معروف زیادی درباره این کتاب اظهار نظر کرده‌اند. این کتاب کم‌حجم و روان، با رجوع به بخش درونی انسان، سعی می‌کند شیوه تفکر فرد را بهبود دهد. دبی فورد، نویسنده کتاب پرفروش نیمه تاریک وجود، در نیویورک‌تایمز درباره کتاب محدودیت صفر چنین می‌گوید: «این کتاب خیره‌کننده می‌تواند جهان را بیدار کند. این کتاب از قدرت چهار جملۀ ساده، که می‌تواند زندگی‌ها را دگرگون کند، پرده برمی‌دارد. ده جلد از این کتاب بگیرید، یکی را برای خودتان نگه‌دارید، و نُه جلد دیگر را به عزیزان‌تان هدیه کنید.»

آیا این کتاب برای من مفید است؟

کتاب محدودیت صفر برای عموم مردم مناسب است. این کتاب از دوران نوجوانی به بعد انتخاب مناسبی برای همه است؛ البته به دانشجویان و اساتید مشاوره، روانشناسی و جامعه‌شناسی نیز پیشنهاد می‌شود. اگر شخصی در اطراف‌ خود می‌شناسید که ناامید شده است، از ادامه‌دادن و تلاش‌کردن می‌ترسد و یا احساس می‌کند بهبود اوضاع زندگی‌اش نیازمند هزینۀ بسیار زیادی است، این کتاب را به او پیشنهاد دهید. کتاب محدودیت صفر می‌تواند هدیۀ مناسبی باشد برای پدر و مادرهایمان تا بهتر بتوانند با گوهر وجودی‌شان خود را آشتی دهند. اگر کسی را می‌شناسید که نیاز به کمک دارد و لازم است با خودش مهربان‌تر باشد اما آن‌قدر با او راحت نیستید که خودتان کمکش کنید، سعی کنید به‌نحوی مطالعۀ این کتاب را سر راهش قرار دهید، چه به‌عنوان هدیه و چه به‌عنوان یک پیشنهاد برای کتابخوانی در کنارهم.

درباره جو ویتالی

جو ویتالی (Joe Vitale)، رئیس شرکت بازاریابی هیپنوتیک است. حیطۀ فعالیت شرکت او مشاوره در زمینۀ بازاریابی است. ویتالی به‌دلیل تلفیقی که از بازاریابی و معنویت به عمل آورده، بودای اینترنت نام گرفته است. او همچنین نویسندۀ کتاب‌هایی به نام «عامل جذب»، «در هردقیقه یک مشتری متولد می‌شود» و «گمشده راهنمای زندگی» است. بیشتر کتاب‌های ویتالی در انتشارات معتبر وایلی به چاپ رسیده‌اند.

بخش‌هایی از کتاب صوتی محدودیت صفر

من زمانی آنجا بودم که سلول‌های انفرادی، غل‌وزنجیرها، دوا و دارو و سیر روش‌های کنترل‌کننده بسیار مرسوم بود و اساسا قاعده قابل‌قبولی برای درمان محسوب می‌شد. بله، و زمانی که همه سلول‌های انفرادی و غل‌وزنجیرها ناپدید شد!

اما این تغییر شگرف کی رخ داد؟ هیچ‌کس نمی‌داند. خشونت کلامی و جسمی تبخیر شد و به هوا رفت. مصرف دارو به‌طرز عجیبی کاهش یافت. که می‌داند کی و چطور روزی رسید که بیماران بخش برای تفریح و فعالیت از بخش خارج شدند، آن‌هم بی‌غل و زنجیر، و بدون نیاز به تأیید پزشکی. دگرگونی بخش، تغییر از دیوانه‌خانه به مکانی امن و آرام بی‌هیچ تلاشی میسر شد. تحول بخش از مکانی با کمبود نیروی کار، به جایی با نیروی کار مازاد به‌سادگی رخ داد. می‌خواهم بگویم که من در آن اتاق، عضو فعال و نزدیک خانواده بودم، نه چشم سومی که از بیرون به آن، و افراد حاضر در آن نگاه می‌کند. درست است! من از هیچ روش درمانی‌ای استفاده نکردم، تست روان‌شناسی نگرفتم، در هیچ‌کدام از جلسات کارکنان یا کنفرانس‌های مربوط به بیماران خاص شرکت نکردم، اما خود را صمیمانه درگیر مسائل بخش کردم.

پرسش و پاسخ در باب محدودیت صفر

از آنجا که عده ی زیادی دربارهی هواوپونوپونو سوال پرسیده اند اضافه کردن این سوالات در اینجا خالی از لطف نیست. همان طور که دکتر هولن اشاره می کند ذهن یک بدن بی نهایت مشغول است. دائم همان سوال ها را می پرسد و انتظار نتیجه متفاوت دارد. با توجه به این مسئله بدون هیچ ایهام یا کج گویی در اینجا چند سئوال شایع دیگر را به همراه جوابم به آنها آورده ام سئوال: متوجه شده ام که ترتیب کلمات در معنا تفاوت ایجاد می کند همیشه شنیده ام که ترتیب مهم است و حالا دارم می شنوم که مهم نیست. می ترسم روش را اشتباه اجرا کنم و درک نادرست من از این روش روی نتیجه ی آن تاثیر منفی بگذارد. آیا ترتیب مهم است؟

جواب: ترتیب گفتن این جملات مهم نیست. هدف، گفتن آنهاست. طبق الهامی که به تو می شود عمل کن و آنها را به هر ترتیبی که به نظرت بهتر است بگو، بگذار حس هایت راهنمایی ات کنند. دکتر هولن در آخرین رویداد محدودیت صفر این چهار جمله را در دو جمله ی «دوستت دارم و سپاسگزارم» خلاصه کرد. گیر کردن در جملات یا هر چیز مربوط به آنها را هم باید پاک کرد. این جملات ابزارهای ساده ای هستند که برای پاکسازی و کمک به شما در رسیدن به صفر مورد استفاده قرار می گیرند همین ترس از غلط انجام دادن پاکسازی را هم باید پاک کرده سئوال: وقتی دارم پاک می کنم جملات را خطاب به چه کسی بگویم خودم یا شخصی که می خواهم پاکسازی اش کنم؟ گیج شدم!

جواب: هیچ وقت آن را خطاب به شخص خاصی نمی گویید، شما در واقع دارید آن بخش از وجودتان که دنیای بیرون را به صورت یک مشکل تجربه می کنند را پاک می کنید. اصلا بحث شخص یا چیز دیگری مطرح نیست. جهان بیرون تلنگری است که باعث می شود تصمیم بگیرید تغییر ایجاد کنید. دوباره می گویم مجبور نیستید بیرون را عوض کنید بلکه باید درون را تغییر بدهید و بدین منظور از جملات پاکسازی کننده استفاده می کنید. شما فقط و فقط روح الهی را خطاب قرار میدهید، نه هیچ کس دیگر را.

سوال: وقتی مشکلی دارم و پاکسازی می کنم آیا در حین پاکسازی روی مشکلم متمرکز شوم یا روی فرد مورد نظر؟ اگر پسرم مشکلی دارد و می خواهم برای او پاکسازی کنم اگر به من اجازه پاکسازی نداده باشد در واقع به حریم شخصی او تجاوز کرده ام؟ جواب: این سوال مشابه سوال قبلی است. اینجا هم شما روی شخص دیگری تمرکز نمی کنید بلکه تمرکزتان بر روی خودتان است. مشکل، آن بیرون نیست، بلکه در همین درون است. پس در حالی که دارید مشکل را تجربه می کنید روی آن متمرکز شوید. مشکل، همیشه در درون تجربه می شود. دکتر هولن اغلب می پرسد: «آیا دقت کرده اید که هر جا مشکلی هست همیشه شما هم آنجایید؟» مشکل در درون خود شماست. آنجاست که باید متمرکز شوید و پاکسازی تان را به آن سو هدایت کنید. شما از روح الهی می خواهید انرژی ای را که در زمان نگاه کردن به بیرون و دیدن مشکل، در درون تان حس می کنید پاک کند.

سوال: آیا باید همیشه تا آخر عمرم پاکسازی کنم؟ این کار بیش از اندازه طولانی و خسته کننده به نظر می رسد. آیا راه دیگری هم هست؟

جواب: آن قدر داده شامل برنامه ها، باورها و افکار منفی در دنیا وجود دار که این چالش ها مادام العمر خواهد بود. بله باید پاک کنید و پاک کنید. اما واقعا گفتن دوستت دارم و متشکرم در درون تان چقدر سخت است؟ به علاوه دکتر هولن در آخرین رویداد محدودیت صفر ۳میانبری هم به ما نشان داد. از آنجا که کودک درون، تمام داده ها را در ناخودآگاه تان نگه می دارد می توانید به او یاد بدهید که چطور آنها را پاک کند تا وقتی ذهن خودآگاه تان فراموش می کند پاکسازی کند یا نیاز به فراغت دارد، کودک درون بیست و چهار ساعت شبانه روز و هر هفت روز هفته پاک کند و پاک کند (به پیوست چ مراجعه کنید).

سوال: اگر تمام آنچه نیاز داریم همین چهار جمله است، پس این همه محصول هواوپونوپونو که مردم می فروشند و با آن سود می کنند چیست؟ اگر از من بپرسید می گویم تاکید بیش از اندازه روی معنویت یک نقطه ضعف است و باعث می شود ارزش هواوپونوپونو هم زیر سوال برود. امکانش هست این سوال مرا پاسخ بدهید؟

جواب: اینکه فکر کنیم افراد بیش از اندازه به معنویت بها می دهند بد است. پول بد نیست بلکه یک مفهوم خنثی است، حتی معنوی هم هست. اگر همه چیز از جانب روح الهی است چرا پول باید استثنا باشد؟ محصولات، آن بیرون هستند تا به شما کمک کنند. اگر آنها را نمی خواهید نخریدشان. چرا در حالی که دیگران دارند محصولاتی خلق می کنند که به شما کمک کند احساس بهتری پیدا کنید و پاک تر و شادتر شوید بر مسند قضاوت می نشینید و انگشت اتهام به سوی آنها دراز می کنید؟ در هر حال آنها دارند به شما خدمت می رسانند. قضاوت کردن یا بد و غیرمعنوی خواندن این محصولات، خود یک باور محدود کننده است که باید پاک شود و به نظرم بیشتر نوعی خود را همه چی تمام دانستن است. به هرحال حتی دکتر هولن هم تقریبا مثل تمام اساتید هواوپونوپونو محصولاتی دارد که به فروش می گذارد. پس پاک خواهم کرد.

 

هواپونوپونو و فرمول جادویی پاکسازی

هواپونوپونو روشی است برای ایجاد تعادل و نظم کامل، برای شفا دادن یک موقعیت. هواو یعنی ایجاد کردن، انجام دادن و خلق کردن؛ پونو یعنی تعادل، خوب بودن، درست بودن و داشتن نظم کامل.
هواپونوپونو اولین بار توسط مورنا سیمئونا بازگو شد. او تیره ای از کاهوناها (کارشناسان) است و تصمیم گرفت برای کمک به رهایی افراد از تروماها و وقایع غمگین گذشته که در ناخودآگاه شان ثبت شده و هر لحظه از زندگی شان را تحت الشعاع قرار می دهد، روش تأثیرگذار هواپونوپونو را که از آموزه های باستانی روش هونای مردمان هاوایی گرفته شده به روز کند.
مورنا عاشق انسان ها بود، سعی داشت تا به همه کمک کند تا از شر رفتارهای ناخودآگاه شان خلاص شوند و لایه های زیرین ضمیر ناخودآگاه شان را پاک کنند.

کتاب محدودیت صفر به قلم دکتر جو ویتالی و دکتر هولن برگرفته از آموزه های مورنا در مورد این روش پاکسازی یعنی هواپونوپونو است. دکتر هولن که از شاگردان مورنا بود، تصمیم میگیرد که از این روش برای پاکسازی درون و رسیدن به آرامش استفاده کند و در این میان به افراد زیادی کمک کرد. کلاس های زیادی برگزار کرد و مردم را با این روش باستانی آشنا ساخت.

دکتر ویتالی که داستان این پزشک عجیب و غریب را که بدون درمان های پزشکی اقدام به درمان بیمارهای روانی یک تیمارستان کرد، می شنود و درصدد بر می آید تا راز او را کشف کند و بالاخره با تلاش بسیار، این پزشک یعنی دکتر هولن را پیدا می کند و از او می خواهد که این روش مرموز و عجیب را به او بیاموزد و در این میان دوستی عمیقی بین آن ها شکل می گیرد و ویتالی با کمک دانسته های هولن و چیزهایی که خودش دریافته بود اقدام به نوشتن کتاب (رسیدن به محدودیت صفر ) یعنی همان پاکسازی کوانتومی (هواپونوپونو) می کند.

کتاب صوتی محدودیت صفر

هواپونوپونو یا محدودیت صفر چیست؟

به طور خلاصه می توان گفت که محدودیت صفر در مورد بازگشت به وضعیت صفر است، جایی که هیچ چیزی وجود ندارد و همه چیز ممکن است. در این وضعیت، هیچ فکر، حرف، عمل، خاطره، برنامه ، باور یا چیز دیگری نیست، هیچ است و بس.

هواپونوپونو چیست _ هواپونوپونو فرآیندی است برای رها کردن انرژی های سمی درون، تا بتوانید تأثیر افکار، گفتار، اعمال و فعالیت های الهی را ببینید.
هواپونوپونو به زبان ساده یعنی اصلاح و تصحیح غلط. بر اساس باور یونانیان باستان، افکار به وسیله خاطرات دردناک گذشته، آلوده می شوند. هواپونوپونو راهی است برای آزاد کردن انرژی افکار و اشتباهات دردناکی که منجر به عدم تعادل و مسائل زیادی می شوند.

اعجاز فرآیند هواپونوپونو این است که شما در هر لحظه نگاه جدیدی به خود خواهید افکند و هر بار که این روش را به کار می برید، معجزه ی تازگی آفرینِ عشق را تجلیل خواهید نمود.

هواپونوپونو مشکلات را معضل نمی داند، بلکه فرصت قلمداد می کند. مشکلات فقط تکرار خاطرات گذشته اند که به ما فرصت دیگری می دهند تا عاشقانه بنگریم و بر اساس الهامات قلبی مان عمل کنیم.

روزی از روزها «هیچ» خود را در آینه می بیند و شما به وجود می آیید. شما از آن زمان، باورها، برنامه ها، خاطره ها، حرف ها، رفتارها و چیزهای دیگر را خلق و به طور ناخودآگاه جذب کرده اید.

قبل از یادگیری تکنیک هواپونوپونو باید به موارد زیر آگاهی و باور داشته باشید:

۱- دنیای بیرون من، انعکاس افکار درون من است.

۲- اگر افکارم منفی باشند، واقعیت بیرونی ام نیز منفی می شود.

۳- اگر افکارم بی عیب و نقص باشد واقعیتی مملو از عشق خلق خواهم کرد.

۴- من مسئولیت خلق دنیای بیرونم را بر عهده دارم.

۵- من به طور صددرصد مسئول اصلاح افکار منفی ام هستم، افکاری که در من واقعیت بیمارگونه را خلق می کنند.

۶- چیزی به عنوان آن بیرون وجود ندارد همه چیز در درون من است.

دکتر هولن می گوید: واقعیت این است که در هر ثانیه میلیون ها بیت اطلاعات از طریق حواس مختلف مان به سمت ما سرازیر می شود، اما ضمیر خودآگاه ما در خوش بینانه ترین حالت در هر ثانیه تنها قادر به پردازش چهل بیت اطلاعات است.

با توجه به این جمله از آنجا که ما از آنچه در حال وقوع است به معنای واقعی کلمه ناآگاهیم تنها کاری که می توانیم انجام بدهیم این است که تمام آن را به روح الهی واگذار کرده و اعتماد کنیم، و این یعنی پذیرفتن صددرصد مسئولیت هر آن چه در زندگی مان رخ می دهد. پذیرش تمام آن!

با این تفاسیر همه چیز انعکاسی از درون ماست و ما مسئولیم تا آن چه  را تجربه می کنیم بهبود ببخشیم و این کار تنها از طریق درون مان و برقراری با روح الهی انجام می دهیم. گفتن  دوستت دارم به روح الهی .

راز مهم جهان و الوهیت عشق است و … «دوستت دارم»

چرا باید هواپونوپونو انجام دهید؟

آیا از کار زیاد و فشارهای روحی خسته شده اید؟

آیا تمام تلاش خود را می کنید ، اما نتایج بدست آمده برایتان مطلوب نیستند؟

اگر به سختی کار می کنید اما به جایی که مدنظرتان است نمی رسید، شاید مشکل چیزی در درون خودتان است. شاید محدودیت هایی که شما را عقب نگه داشته اند، از درون خودتان می آیند، نه از جهان خارج. مرزهای صفر ، راه اثبات شده ای را ارائه می دهند تا بتوانید از میان این محدودیت ها، که خود شما عاملشان هستید، بگذرید و در زندگی به موفقیت دست پیدا کنید.

جو ویتالی زمانی بی خانمان بود، و حالا نویسنده ای میلیونر ، چهره ای نامدار در فضای اینترنت و استاد پر طرفدار بازاریابی آنلاین است. چه اتفاقی افتاد که او توانست به این موفقیت دست پیدا کند ؟  آیا فقط در نتیجه ی کار سخت بود یا مشیت الهی، و یا هر دو؟ پاسخ به این سوالات ممکن است شما را شگفت زده کند. این اتفاق زمانی رخ داد که او توانست مِتد هواپونوپونو ی هاواییایی کهن را کشف کند و در پی آن توانست به موفقیتی حقیقتاَ نامحدود دست یابد.

حال سوالی که ممکن است برای خیلی از افراد که به تازگی با هواپونوپونو آشنا شده اند پیش بیاد.چرا باید خاطراتمان را برای همیشه پاک کنیم؟

شما دو روش برای زندگی کردن دارید: زندگی با خاطرات و زندگی با الهامات قلبی تان. خاطرات ، برنامه هایی هستند که از پیش تعریف شده اند و حالا بارها و بارها بازپخش میشوند. در حالی که الهامات، پیام هایی از جانب روح الهی هستند. اگر می خواهید با الهات تان زندگی کنید تنها راه آن، شنیدن پیام روح الهی، گوش فرا دادن به الهامات او و پاک کردن تمام خاطرات  از ضمیر ناخودآگاه است. خاطراتی که ممکن است حتی شما آن را به خاط نیاورید. تنها کاری که شما باید انجام دهید پاک کردن و پاک کردن است.

خیلی ساده است. باید چهار جمله را بی وقفه خطاب به روح الهی تکرار کنید:

متاسفم

لطفا مرا ببخش

دوستت دارم

سپاسگزارم

هواپونوپونو چیست  و معنا و مفهوم این چهار جمله به شرح زیر است:

۱- قبل از هر چیز باید یاد بگیریم که مسئولیت کامل هر مسئله ای را در زندگی بپذیریم. باید بیاموزیم که بگوییم متاسفم، مرا به خاطر هر آنچه که در درونم جریان دارد و موجب این شده است ببخش. بدین ترتیب مسئولیت را می پذیریم و فرآیند بخشایش و تحول نیز از همین جا آغاز می گردد. خودمان را می بخشیم. از آنجایی که خاطرات مشترکی با هم داریم همین قدر برایتان کفایت می کند که مسئولیت را بپذیرید و طلب بخشایش نمایید تا آن خاطرات پاک شوند. وقتی از حیطه ی خودآگاه پاک شوند در سایر موارد نیز پاک می گردند. ولی باید در حین پاکسازی به یاد داشته باشید که این کار را فقط برای “خودتان” و نه برای دیگران انجام می دهید. ما به اینجا آمده ایم تا فقط خودمان را نجات دهیم. اما حسن این فرآیند در این است که به همگان بهره می رساند.

۲- همچنین باید تسلیم شوید و بپذیرید که عقل همه چیز را نمی داند. بلکه بخش دیگری از وجود ما هست که به خوبی می داند چه چیزی برای ما کامل و درست است و بهترین راه دستیابی به آن چیست. اگر به آن اجازه دهیم که کارش را بکند ما را راهنمایی می نماید تا راه حل درست و کامل را برای تمامی مشکلات خود بیابیم.

۳- برای این که نتیجه ی این “پاکسازی” را ببینیم باید آن را همچون تنفس دائماً انجام دهیم. آیا میدانید که اگر نفس کشیدن را از یاد ببریم چه اتفاقی می افتد؟ در مورد پاکسازی نیز همین طور می شود. باید همیشه آن را انجام داد. البته ما همه انسانیم و گاهی اوقات فراموش می کنیم. در برخی مواقع هم کاری از دستمان بر نمی آید و صرفاً عکس العمل نشان می دهیم.

مهم این است که تا جایی که امکان دارد و حتی به هنگامی که به نظر می رسد که هیچ خبری نمی شود یا مشکل ظاهراً بدتر هم می گردد این فرایند را انجام دهید. چرا؟

چون ذهن دائماً نوارها را می چرخاند. حتی اگر از آنها آگاه نباشیم هم برنامه هایی را که ضبط نموده ایم همیشه تکرار می کند. خوشبختانه همیشه امکان پاکسازی داریم. بدین ترتیب اجازه ی ظهور ایده ها و موقعیت های جدید را در زندگی خود می دهیم. در بسیاری از مواقع اینها از افراد و مکانهایی می آیند که اصلاً انتظار آن را نداریم. لازم است که آن را تمرین و تمرین و تمرین کنیم.

در تمامی طول عمرمان واکنش نشان دادن و رنج بردن را تمرین کرده ایم. به قدری واکنش نشان دادن و رنج بردن را در زندگی خود وارد نموده ایم که تقریباً آنها را به صورت خودکار انجام می دهیم. در این کار متخصص و استاد شده ایم و حتی می توانم بگویم که به این شیوه ی زندگی معتاد گردیده ایم. هر چند که شاید پاکسازی در ابتدا دشوار به نظر آید ولی یاد خواهیم گرفت که همچون نفس کشیدن آن را به بخشی از کارهای روزمره ی خود تبدیل نماییم و وقتی هم که احساس متفاوتی کردیم و نتایج را دیدیم خودکار خواهد گشت. تغییرات را نیز در زندگی خود شاهد خواهیم بود و آرامش درونی عمیقی را تجربه خواهیم نمود.

۴- مهم این است که هیچ توقعی نداشته باشید. رمز کار در این است که ذهن خود را باز و انعطاف پذیر نگه دارید، چون هیچ گاه نمی دانیم که نتیجه از کجا به دست می آید. باید اعتماد داشته باشیم که چیزی که برای همه ی ما درست است می آید. شاید همانی که انتظارش را داریم نباشد ولی چیز درستی خواهد بود.

دلیل این امر این نیست که حرف ما شنیده نشده است بلکه آزمونی برای ما می باشد و شاید هم استحقاق آن را نداشته ایم. باید به خودمان اجازه دهیم که دنیا ما را متحیر سازد. بدین ترتیب باور نکردنی ترین هدایا را دریافت خواهیم نمود. قانون دنیا این است که وقتی بخواهیم دریافت می کنیم. دنیا باید جواب دهد. لذا باید خواست و اجازه هم داد. یکی از راه های خواستن ، استفاده از ابزارهای هواوپونوپونو می باشد. ولی باید به نتایج وابسته نباشیم. این امر از طریق اعتماد به این که چیزی که برای همه ی ما درست و کامل است خواهد آمد حاصل می گردد.

یکی از موثرترین روش ها در تغییر فرکانس های ذهن، از طریق هواپونوپونو یا پاکسازی امکان پذیر است.

در روش هواپونوپونو ، ما جهت فرکانس ها را از غم، ناراحتی، تردید، و بیماری و… تغییر میدهیم و آن را به جهتی پیش می بریم که بهترین فرکانس ها را برای ما ایجاد کند.

مثلا زمانی که احساس غم و ناراحتی میکنید میتوانید به آرامی چند نفس عمیق بکشید و با خودتان بگویید این غم نیست که مرا افسرده و ناراحت میکند، بلکه این یک برنامه هست که با ورودش به ذهن من و مشترک بودن با یک خاطره مرا آزار میدهد، من مسئولیت این احساس و خاطره را میپذیرم و به تمامی ،خودم را پاکسازی میکنم با گفتن:

متاسفم ، مرا ببخش ، متشکرم ، دوستت دارم

آیا خداوند به هواپونوپونو ی ما نیاز دارد؟

هواییایی های باستان معتقد بودند که تمام مشکلات با افکار آغاز می شوند. اما خودِ داشتن فکر به تنهایی مشکل زا نیست. پس مشکل از کجاست؟ مشکل این است که تمام افکار ما لبریز از خاطرات دردناک گذشته اند، خاطراتی از افراد، مکان ها یا اشیاء.

عقل به تنهایی نمی تواند این مشکلات را برطرف کند چون کار او صرفاً مدیریت کردن است. مدیریت مسائل هرگز به معنی حل و فصل ان ها نیست. بلکه باید مسائل را رها کرد.

وقتی هواپونوپونو انجام می دهید روح الهی افکار دردناک را از شما میگیرد، آن ها را خنثی کرده و پاکیزه و خالص می گرداند. این شما نیستید که شخص، مکان یا چیزی را پاک می کنید؛ بلکه شما فقط برنامه های مرتبط با آن شخص؛ مکان یا شیء را خنثی و بدون بار می کنید. بنابراین اولین قدم در هواپونوپونو ، پاکسازی انرژی های تان است.

از آن به بعد اتفاق خارق العاده ای در راه است و آن اینکه انرژی ها نه تنها خنثی می شوند، بلکه آزاد و رها می گردند. حالا دیگر شمایید و یک لوح سفید که بودایی ها آن را خلاء می نامند و اما گام نهایی این است که اجازه دهید روح الهی وارد خلاء شود و آن را با نور سرشارش لبریز کند.

برای اجرای هواپونوپونو نیاز نیست بدانید که مشکل دقیقا چیست و از کجاست، تنها کاری که باید انجام دهید این است که دقت کنید تا ببینید در زندگی روزمره تان در حال دست و پنجه نرم کردن با چه مشکل جسمی، ذهنی، عاطفی و از این قبیل هستید. وقتی به این مسأله پی بردید تنها مسئولیت تان پاکسازی و گفتن «متأسفم، لطفا مرا ببخش ، دوستتدارم ، سپاسگزارم » است.

به طور مثال: وقتی با شخصی مشکلی دارید فقط از خودتان سوال کنید؛ چه چیزی در من وجود است که باعث می شود او آزارم دهد؟

خیلی ساده! با گفتن من بابت اتفاقی که دارد می افتد متأسفم، لطفا مرا ببخش.

شما از جانب خود مسئولیت این اتفاق را می پذیرید و به روح الهی جملات بالا را می گویید.

دکتر هولن در مورد ماهیت مشترک خاطرات این چنین می گوید:

« وقتی در وجود دیگری چیزی را می بینید که از آن خوش تان نمی آید، خودتان نیز آن چیز را دارا هستید. مسئولیت شما تمیز کردن و پاک کردن آن است. همچنان که شما پاک می کنید، آن خاطره وجود آن شخص را هم ترک می کند و سرانجام کل جهان هستی را ترک خواهد گفت». به این علت که همه ما با هم و با کائنات مرتبط هستیم و پاک شدن از درون ما، یعنی پاک شدن از کل جهان هستی.

«آن چه هر فردی در هر لحظه دارد، چه خاطره و چه الهام، تأثیر فوری و بی برو برگردی روی همه چیز می گذارد. از تأثیر بر روی انسان ها گرفته تا سنگ ها، فلزات، نباتات و حیوانات. وقتی خاطره ای توسط روح الهی در ذهن ناخودآگاه تان صفر می شود، در ناخودآگاه تمامی اذهان نیز به صفر تبدیل می شود، در تک تک آن ها»

پس آن چه در روح تو لحظه به لحظه در حال وقوع است در تمامی جان ها جریان دارد. دانستن آن خارق العاده است، و حیرت انگیز،  اینکه بدانید که می توانید از خالق الهی تقاضا کنید تا خاطرات موجود در ذهن ناخودآگاه تو را صفر کند و آن ها را در جان تو و در تمامی جان ها با افکار، گفتار، کردار و اعمال الهی جایگزین کند.

سوالی که شاید ذهن خیلی از دوستان را به خود مشغول کرده و مدام از ما پرسیده می شود این است: آیا خداوند یا روح الهی که ما را دوست دارد به درخواست بخشش من، نیازی دارد؟
در جواب باید گفت که « شما آن جمله ها را نمی گویید تا روح الهی شما را ببخشد، بلکه آن ها را به زبان می آورید تا وجود خود را پاک کنید. درست است که آن ها را خطاب به روح الهی می گویید اما خودتان هستید که پاک می شوید».

 

در پاکسازی هواپونوپونو خطاب ما به چه کسی است؟

هرگز نباید برای فرد دیگری عبارات را ادا نمایید! شما باید بخشی از خود را که ، ( کسی در بیرون را مشکل می داند) ، پاکسازی نمایید.

هرگز موضوع در مورد فرد یا چیز دیگری نیست!
خارج شما تنها نشانه ای است از اینکه شما باید چیزی را تغییر دهید!

تکرار می کنم، شما نباید خارج را تغییر دهید!

شما باید درون خود را تغییر دهید! برای اینکار باید از عبارات پاکسازی استفاده نمایید.

در هواپونوپونو ی جدید شما پاکسازی می کنید تا صدای الوهیت را بشنوید که چه چیزی می خواهد، نه این که صدای نفس خودتان را بشنوید!

برای حل یک مشکل چه مدت باید هواپونوپونو کنید؟

نکته مهم این است که ما باید جدا از داستان های زندگیمان و بدون توجه به نتیجه مورد نظر ، پاکسازی کنیم، در تمام مدت باید در گفتگو عاشقانه با الوهیت باشیم، هر چه بیشتر در این مسیر ثابت قدم بوده و فقط  به گفتن مانتراهای چهارگانه ( متاسفم، لطفاً من را ببخش، متشکرم، دوستت دارم ) بپردازیم، آرامش وصف ناپذیری را تجربه کرده و شاهد معجزات ورای تصور خواهیم بود.

 

هواپونوپونو و توکل بخداوند در همه امور

این روش که در واقع ترکیبی از بودن در لحظه و پذیرش و هواپونوپونو است و بدین صورت عمل می کند:

۱- ما در همه امور بر خدا وند توکل می کنیم، همان خدایی که تک تک اجزای ما و کل جهان را شامل می شود و آگاهی بی نهایتی است و بخشی از آن آگاهی از طریق ذهن ما به ما می رسد.

۲-از این به بعد وظیفه ما این است : همواره و تا جای ممکن حواسمان به این جمله باشد” خدا پشتیبان و حامی من است و برای من خیر می خواهد و با من است و جلوتر از من حرکت می کند و کارها را هموار می کند” . هرگاه این جمله یادمان بود، ما در لحظه حالیم ،هرگاه یادمان نبود، درگیر افکار و خاطرات هستیم.

۳-همواره هر اتفاق و رویدادی و وضعیتی در زندگی ما رخ داد از کوچک تا بزرگ ، باید بگوییم این به نفع من است، یعنی هر اتفاقی افتاد به نفع من است. چرا؟ چون خدا در کمار من حرکت می کند و بنابراین خیری در آن است و صبر می کنیم تا انتهایش را ببینم.(این یعنی پذیرش و بالاتر از آن).

۴- اگر گاهی احساسات بد داشتیم می توانیم با ذکرهای هواپونوپونو آنها را پاک کنیم ولی گفتن دائمی ذکرها اجباری نیست. یا می توانیم سریعا به یاد بیاوریم که خدا با من است، یاد خدا دلها را آرام می کند.

۵- تا هنگامی که در لحظه حالیم، باید بدانیم که در هر لحظه ممکن است شهود و الهام به ذهن ما وارد شود برای کمک به حل مساله. لذا گوش به زنگ باشیم، در هرکاری به خود بگویید من انسانی شهودیم.

پس این چنین می شود گفت: خدا با من است، هر اتفاقی بیفتد همیشه به نفع من است، من انسانی شهودیم.

 

چگونه با هواپونوپونو صدای شهود را بشنویم؟

لیوان آبی را تصور کنید که برای مدتی بر جایی قرار داشته است. وقتی که آن را تکان دهید، خاک ته نشین شده در آن حرکت میکند و برخی از آنها به سطح آب می آید.

شما برای گرفتن تمامی کثیفی ها باید به پاکسازی ادامه دهید. برنامه ریزی های ذهن ما، در مکانهای ژرف و تاریکی قرار گرفته است، بنابراین پیش از دیدن روشنایی، با تاریکی روبرو میشوید و برای رسیدن به آب تمیز باید ابتدا گرد و خاک را خارج کنید.

پاکسازی و به معنای واقعی کلمه پاکیزگی داده ، واژه ای است که به این برنامه ریزی ناخودآگاه اطلاق می شود؛ پاکسازی تمام مواردی  که شما را از شنیدن صدای الوهیت محروم میکند.

هواپونوپونو و یکی شدن با الوهیت

از دیدگاه دکتر جو ویتالی هواپونوپونو به شما کمک میکند تا با الوهیت یکی شوید. مراحل این سفر معنوی به شرح زیر است:

۱- قربانی بودن: تقریباً همه ی ما از لحظه تولد احساس ناتوانی می کنیم. اکثر ما در ادامه ی راه مان در سفر زندگی در این حالت باقی می مانیم. فکر میکنیم تمام دنیا می خواهند به ما آسیب برسانند؛ در هر لباس و جایگاهی حس نمی کنیم که ما هم این وسط نقشی داریم. ما صرفاً معلول تمام کائنات هستیم و آنها علت وجود. ما شکوه میکنیم، اعتراض می کنیم، و می خواهیم با دیگران بجنگیم.

۲- در دست گرفتن اختیار: در مرحله ای از زندگی با قوانینی مثل قانون جذب و یا فیلم راز مواجه می شوید و به قوای خود پی می برید. با نیروی قصد کردن آشنا می شوید، با قدرت تجسمِ آنچه می خواهید و رسیدن به اهداف، معجزاتی در زندگی تان رخ می دهد، به نتایج جالبی می رسید و به نظر می آید زندگی بر وفق مراد است.

۳- تسلیم: مرحله ی سوم، مرحله ی هواپونوپونو است. شما اینجا دیگر سعی نمی کنید دنیا را اداره کنید. شما تلاش می کنید که قصدهای خودتان را رها کنید و به الهام ها اجازه ی ورود دهید. شما به فرآیندی که در حال انجام است اعتماد دارید. می آموزید که با جریان الهی هماهنگ بشوید و به او اعتماد می کنید.

۴- بیداری: در این مرحله آخر، نفسِ شما با ذهن الهی یکی می شود. تقریبا هیچکس به اینجا نمی رسد، اما افرادی وجود دارند که تا این مرحله رسیده باشند. از بیرون، شما نمی توانید بگویید چه کسی به روشن بینی رسیده یا نرسیده. راهی برای اینکه شما این را تشخیص بدهید وجود ندارد و رسیدن به آن با لطف الهی امکان پذیر است. شما نمی توانید کاری بکنید که به بیداری یا روشن بینی برسید. تنها کاری که می توانید انجام بدهید این است که پاکسازی بکنید و پاکسازی بکنید و آماده باشید.

باز دوباره، در اینجا هم قانون جذب لازم است همانطور که مدرسه رفتن برای کسی که به دانشگاه رسیده، لازم بوده است. این هم بخشی از تکامل شما است. این بخشی از نردبان بیداری یا همانطور که مرحوم دکتر دیوید هاوکینز می گفت، نقشه ی بیداری بشریت است. آنها تضادی با هم ندارند. صرفا بر سطوح مختلفی از معنویت قرار گرفتند.

قانون جذب همانند قانون جاذبه است؛ وجود دارد. شما می توانید آن را نادیده بگیرید یا نگیرید، اما آن عمل می کند. قانون جذب اساس کلی درک زندگی نیست. ابزار بهتر برای این کار الهام است. رویکرد عاقلانه این است که به الهام اجازه ی کار کردن بدهید.

پس در همه حال پاکسازی کنید و پاکسازی کنید و پاکسازی کنید.

 

کتاب صوتی محدودیت صفر